حضرت علی اکبر علیه السلام، الگوی جوانان

جوان، محتاج اسوه و الگوست. اسوه و الگوی جوان، باید جوان باشد؛ تا فضایل و کمالات این جوان دست یافتنی و ملموس باشد.

قرآن برای زندگی بشر، اُسوه و الگو معرفی می کند؛ «و لکم فی رسول الله اسوه حسنه». اگر پیامبر و سبک زندگی نبوی اسوه و الگوست، هر شخص و سبک دیگری اگر بخواهد اسوه و الگو باشد، باید رنگ و بوی پیامبر را داشته باشد و «اشبه الناس خلقاً خُلقاً و منطقاً برسول الله» باشد.

امام حسین علیه السلام حضرت علی اکبرعلیه السلام را عصارة بنی هاشم و شبیه ترین مردم به پیامبر صلی الله علیه وآله دانسته، فرمود هر وقت دلمان برای رسول الله تنگ می شد، مشتاق زیارت علی اکبر می شدیم و زیارت و ملاقات علی اکبر علیه السلام بود که دلمان را در فراق پیامبر صلی الله علیه وآله تسلی می بخشید.

پس اگر کسی شیفتة جمال و کمال پیامبر صلی الله علیه وآله است، می تواند از رخسار و فضایل علی اکبر هم به پیامبر صلی الله علیه وآله برسد.

پس جوانان امروز هم با الگوگیری از علی اکبر علیه السلام و توجه به معنویات و با دوری از گناهان و بدی ها می توانند امام زمان خود را یاری کرده و برای زمینه سازی ظهور حضرت مهدی علیه السلام تلاش مضاعف نمایند تا همانگونه که حضرت علی اکبر علیه السلام مورد رضایت امام زمان خود بود و به او مباهات می کرد، طوری عمل نماییم تا حضرت مهدی علیه السلام از اعمال و رفتار ما راضی باشد، و انشاء الله از جمله یاران جوان، کوشا و پویای حضرتش باشیم.

امتیازات حضرت علی اکبر علیه السلام:
1. شهادت در رکاب امام زمان خود؛ یعنی حضرت سیدالشهداء در کربلا می باشد که جدای از امتیاز شهادت حضور در رکاب امام حسین علیه السلام سعادتی بس رفیع می باشد.

2. مقام عصمت ؛ مقام عصمت از مقامات عالیة الهیه است که هر کس را لیاقت آن نیست. حضرت علی اکبر علیه السلام نیز دارای مقام عصمت بودند. برای تبیین این امتیاز می توان اشاره به کلام امام حسین علیه السلام نمود؛ زمانی که حضرت علی اکبر علیه السلام عازم میدان شد. آن بزرگوار در حق او چنین دعا فرمودند: «اللهم اشهد انه برز الیهم غلام اشبه الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسولک و کنّا اذا اشتقنا الی نبیک نظرنا الیه» بار الها گواه باش جوانی که در سیرت و صورت و گفتار؛ شبیه ترین فرد به پیغمبرت بود، به جنگ این مردم رفت. ما هر گاه به دیدن پیغمبرت مشتاق می شدیم به این جوان نگاه می کردیم.

کسی می تواند در اخلاق و رفتار مشابه نبی گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم باشد که خواص باطنی آن حضرت را که منشأ بروز آن اخلاق و رفتار بس عظیم است را نیز داشته باشد. حضرت علی اکبر علیه السلام اگر نگوییم معصوم بوده بلکه تالی تلو و مشابه معصوم حتماً بوده است.

3. شجاعت و دلیری: در روز عاشورا وقتی که به دشمن حمله ور شد؛ سپاهیان دشمن به سویی فرار می نمودند به گونه ای که تصور می کردند حیدر کرار علی بن ابیطالب علیه السلام به جنگ آنان آمده است.

در تاریخ آمده است عمر سعد، شخصی به نام طارق (که مردی شجاع و دلیر بوده و یارای مقابله با یک لشکر را داشت) را به میدان فرستاد که علی اکبر علیه السلام با رشادت وی را هلاک کرد. بعد عمر سعد دستور حمله از چهار طرف را صادر کرد.که منجر به شهادت علی اکبر علیه السلام شد.

4. مقام علی اکبر علیه السلام در زیارت عاشورا: در زیارت عاشورا عرض می کنیم: «السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین» سلام دادن به حضرت علی اکبر علیه السلام بعد از سلام دادن بر امام حسین علیه السلام می باشد، سایر اولاد و اصحاب بعد از حضرت علی اکبر علیه السلام قرار گرفته اند. این خود حاکی از مقام بزرگ آن حضرت است.

ممکن است کسی بگوید مراد از علی بن الحسین علیه السلام امام سجاد علیه السلام است نه علی اکبر علیه السلام. در جواب از این احتمال باید گفت، زبان زیارت، بیان گرامی داشت و تجلیل از شهداء کربلا و فداکاریهای آنان است همانطور که لعن و نفرین نیز بر کسانی است که امام حسین علیه السلام و اولاد و اصحاب آن حضرت را که حاضر در کربلا بوده اند به شهادت رسانیده اند و بنا به قول علامه میرزا ابوالفضل تهرانی؛ مراد از علی بن الحسین علیه السلام در زیارت عاشورا حضرت علی اکبر علیه السلام است چون این زیارت اختصاص به شهدای کربلا دارد و احتمال اینکه مراد امام سجاد علیه السلام باشد بغایت بعید است».

4. تجلیل حضرت ولی عصر رحمه الله از علی اکبر علیه السلام: امام زمان رحمه الله در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به علی اکبر علیه السلام می فرماید: «السلام علیک یا اول قتیل من نسل خیر سلیل من سلالة ابراهیم خلیل؛ سلام بر تو ای علی اکبر اول فدایی از بهترین نسل دودمان ابراهیم خلیل».

در ادامه حضرت مهدی رحمه الله می فرماید: «اشهد انک اولی بالله و برسوله؛ شهادت می دهم که تو از هر کس اولی تر به خدا و رسولش هستی».

حضرت صاحب العصر رحمه الله، علی اکبر را در این زیارت نامه به امتیازاتی مخصوص از سایر شهدای کربلا جدا نموده است:

الف) سلام و صلوات بر علی اکبر را بعد از جد مظلوم خود، قرار داده است.

ب) علی اکبر علیه السلام را از هر کس به خدا و رسولش نزدیک تر معرفی نموده است.

ج) حضرت از خداوند درخواست می نماید که همواره توفیق زیارت حضرت علی اکبر علیه السلام را داشته باشد.

د) حضرت از خداوند مسألت می نماید که در روز واپسین همنشین علی اکبر علیه السلام باشد.

و) شدت لعن و نفرین آن حضرت به قاتلان علی اکبر علیه السلام حاکی از شدت غضب آن حضرت نسبت به جفاپیشگان است.[9]


منبع:مجله امان مرداد ماه 1388 ، شماره 18،حضرت علی اکبر علیه السلام الگوی جوانان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آیةالله‌‌العظمی مظاهری :شرط اول طلبگی

طلبه، باید دارای شرایطی باشد و این شرایط مهم است و همه ما باید داشته باشیم و گویا مثل شرط لازم است بلکه بالاتر.

شرط اول این است که باید خوب درس بخوانیم و ملا باشیم. باید همه عمرمان صرف مطالعه و درس و بحث بشود. طلبه باید سرش در کتاب و قرآن باشد. اگر غیر این شد دیگر نمی‌شود گفت که او طلبه و اهل علم است.

خواهش می‌کنم که جوانی‌تان را صرف تحصیل بکنید، صرف دین بکنید و بالاترین ثواب‌ها هم‌ همین است.

مرحوم محدث قمی در مفاتیح از «من لا یحضره الفقیه»‌ نقل می‌کند که مرحوم صدوق می‌فرماید، ما مذاکره و درس و بحثی داشتیم و در آن بحث شد که در شب قدر، چه عملی بهتر است؟ اتفاق همه علما این شد که مذاکرةالعلم بهتر است. مرحوم علامه طباطبایی و صاحب جواهر، شب قدر‌شان هم مقید بودند که مطالعه بکنند. حاج میرزا محمدهاشم چهارسوقی یکی از علمای بزرگ بوده، می‌گویند لحظه مرگ آقایان را جمع کرد و گفت مباحثه را شروع کنید، که می‌خواهم در جلسه علم بمیرم…

این‌ها چیزهایی است که مثل صدوق‌ها، شیخ انصاری‌ها، صاحب جواهرها و علامه طباطبایی‌ها مقیدش بودند، لذا من تقاضا دارم همه عمرتان را صرف مطالعه، تدریس و درس خواندن بکنید که این، هم دنیا دارد و هم آخرت.

شما برادران یک کاری بکنید ملا بشوید، جواب‌گوی جامعه بشریت بشوید. این، خیلی پاداش دارد که اسم یک طلبه‌ای در دفتر ملکوتی افسران امام زمان و مروجان دین نوشته بشود.

اگر آدم ملا نباشد، کار خراب می‌شود. بارها دیدیم آن‌هایی که ملا نیستند، حتی در مسئله گفتن مشکل پیدا می‌کنند. بعضی اوقات دیدم که منبرها خراب درمی‌آید. برای خاطر این‌که ملا نبوده و نتوانسته جمع و جور بکند. خدا نکند یک کس شهرتی در اجتماع پیدا کند ولی بی‌سواد باشد، خیلی مصیبت‌ساز است. میرزا عبدالمعالی، استاد آیةالله‌العظمی‌ بروجردی‌ قدس‌سره می‌فرمودند: اگر یک قلمی که فقه اهل‌بیت با آن نوشته شده در اتاقی باشد، من در آن اتاق نمی‌خوابم و به احترام آن قلم پاهایم را دراز نمی‌کنم. این‌ها مطالعه می‌خواهد علاوه بر مطالعه تمرین می‌خواهد، علاوه بر تمرین تقوا می‌خواهد. بعضی اوقات چیزی نقل می‌کنند ما خیال می‌کنیم که خرافات است. مثلاً نقل می‌کنند که مرحوم علامه حلی ایام تحصیلی از حله به کربلا مشرف شدند و یک مقدار هم طول کشیده سفرش. موقعی که برگشتند فخرالمحققین [پسر علامه حلی] پشت سر ایشان نماز نمی‌خواندند. علامه گفت: پسر جان چه فسقی از من دیده‌ای که این‌طور رفتار می‌کنی؟ فخرالمحققین گفت: واجب عینی، یعنی درس را رها کردی و مستحب را انجام دادی! علامه قواعد را نشان داد و گفت یک دوره فقه را در این سفر نوشته‌ام.

استاد عزیز ما [حضرت امام‌ قدس‌سره ] در ترکیه که بودند و وضعشان هم در آن‌جا خیلی بد بود، با این حال تحریرالوسیله را در آن‌جا نوشته‌اند.

انسان چه زمانی به این‌جا می‌رسد؟ آن وقتی که به راستی طلبه باشد. تنبلی برای چه؟ طلبه تعطیلی را از تحصیل بهتر دوست داشته باشد یعنی چه؟ مرحوم آقای داماد بارها به من می‌گفت: فلانی، فقه خیلی مشکل است، من دیشب هشت ساعت روی این درس‌ مطالعه کردم.

ابن‌رشد اندلسی، در حالات خودش نوشته که در مدت عمرم یک شب نشد که مطالعه نکنم به غیر از شب عزای پدرم و یکی از بزرگان می‌گفت از ایشان بزرگ‌تر هم داریم، صاحب جواهر در شب عزای پسرش هم جواهر می‌نوشت.

اگر همه چیز بر درس خواندن مقدم شود آدم به جایی نمی‌رسد. هر که می‌گوید نمی‌توانم و یا نمی‌شود، در حقیقت باید بگوید که نخواسته‌ام. شهید دوم که کتاب‌هایش به دویست جلد می‌رسد، مسالک را در یک وضع خفقانی نوشته که نمی‌توانست بگوید من شیعه هستم. در فقه شرح لمعه نوشت، در اخلاق منیةالمرید نوشت.

عشق به طلبگی باشد، دیگر مشکلات آسان می‌شود.

ما باید خوب درس بخوانیم، ما باید مطالعه برایمان لذت‌بخش باشد. بدانیم که اگر به درستی مطالعه کنیم، حوزه‌مان نمونه می‌شود. اگر آدم در مسیر مطالعه قرار بگیرد به خیلی جاها می‌رسد. علی‌کل‌حال طلبگی یعنی درس خواندن، یعنی مطالعه.

منبع هفته نامه افق حوزه

فرزند ونماز قضای پدر که عمدا نخوانده

وظیفه فرزند در قبال نماز و روزه پدر و مادری که نسبت به انجام وظایف شرعی خود بی توجه اند، چیست؟

 
امام: اگر پدر نماز و روزه خود را به جا نیاورده باشد، چنان چه از روى نافرمانى ترک نکرده و مى‏توانسته قضا کند، بر پسر بزرگ تر واجب است که بعد از مرگش به جا آورد، یا براى او اجیر بگیرد. بلکه اگر از روى نافرمانى هم ترک کرده باشد واجب است به همین طور عمل کند و نیز روزه‏اى را که در سفر نگرفته، اگر چه نمى‏توانسته قضا کند، واجب است که پسر بزرگ تر قضا نماید، یا براى او اجیر بگیرد.

خامنه ای: اگر ترک نماز و روزه بر اثر طغیان باشد، قضاى آنها بر پسر بزرگ واجب نیست. ولى در این صورت هم احتیاط در قضاى آنها ترک نشود.


مکارم: بر پسر بزرگتر (یعنى بزرگترین پسرى که بعد از مرگ آنها در حال حیات است) واجب است که نماز و روزه‏هایى که از پدر یا مادرش فوت شده و از روى نافرمانى نبوده و توانایى بر قضا داشته، بعد از مرگ آنها به جا آورد بلکه اگر از روى نافرمانى هم ترک کرده باشد، بنا بر احتیاط مستحب باید به همین طور عمل کند، هم چنین روزه‏اى را که در سفر نگرفته هر چند توانایى قضاى آن را پیدا نکرده،احتیاط آن است که پسر بزرگتر قضانماید.


سیستانى: اگر پدر نماز خود را به جا نیاورده باشد و مى‏توانسته است قضا کند، چنان چه از روى نافرمانى‏ترک نکرده باشد، بر پسر بزرگترش بنا بر احتیاط، واجب است‏.

منبع:(توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج ‏1، ص 761، م 1390)

حکم اعتکاف به نیابت از انسان زنده

 اعتکاف رامی توان از طرف خود شخص یاشخص دیگری به جا آورد که از دنیا رفته است اما حکم اعتکاف به نیابت از انسان زنده به قرار زیر است:

·  امام، فاضل، سیستانی، مکارم،: به احتیاط واجب جایز نیست ولی به قصد رجاء مانعی ندارد .( العروة الوثقی، کتاب الاعتکاف، قبل از یشترط فی صحته امور)

وحید: اگر اعتکاف واجب باشد جایز نیست ولی در مستحبات به امید ثواب اشکال ندارد. (منهاج الصالحین، کتاب الصلاة، المقصد الثامن صلاة الاستیجار)

 بهجت: بنابر احتیاط واجب جایز نیست. (استفتائات، ج 2، س 3125)

معتکف وبوی خوش

آیا معتکف می تواند از مواد شوینده معطر و خوشبو مثل صابون، شامپو، خمیر دندان(‌با قید خوشبو بودن) استفاده نماید ؟

خامنه ای : در مواردی که موجب استشمام بوی خوش نشود مانع ندارد.

سیستانی:بله می تواند.( سیستانی، توضیح المسائل،م1732)

مکارم: بنابراحتیاط واجب پرهیز است.