موضوع: "حجاب"

آقا خامنه ای:من هیچ‌وقت نگفتم که چادر را در جایی اجباری کنند...

«نگاه اسلام به زن همواره  همراه با حرمت و کرامت است، اسلام در بدو پيدايش، زنان را از اسارت فرهنگ جاهلی نجات داد و قدر و منزلت و شخصيت انسانی از دست رفته آنان را در فرهنگ جاهلی مرد سالار را احيا کرد. عفاف، به عنوان يک ارزش درونی و والای اخلاقی در اخلاق اسلامی جايگاه بسيار والايی دارد. حجاب، ارزش است منطبق با طبیعت انسان. برهنگی و حرکت به سمت اختلاطِ هر چه بیشتر دو جنس با یکدیگر و افشا شدن این‌ها در مقابل یکدیگر، یک حرکت خلاف طبیعی و خلاف خواست انسانی است. شرع مقدّس اسلام هم برای این مساله حدودی را معیّن و مشخّص کرده و کسانی که معتقد و مؤمن هستند، نمی‌شود که این‌طوری با حجاب برخورد کنند.

 

حجابِ برتر همین چادر ایرانىِ خود ماست، حقیقتاً حجاب برتر است؛ هیچ تردیدی در این نباید داشت. البته من هیچ‌وقت نگفتم که چادر را در جایی اجباری کنند؛ اما همیشه گفته‌ام که چادر یک حجاب ایرانی است و زن ایرانی این را انتخاب کرده و خوب حجابی هم هست و می‌تواند کاملاً حفاظ و حجاب زن باشد. حالا بعضی‌ها هستند که از هر چه ایرانی و خودی است، ناراحت‌اند و دل‌شان را می‌زند؛ دل‌شان می‌خواهد سراغ چیزهایی بروند که از خودی بودن دورتر است! به‌ هر حال اگر حجاب را حفظ کنند، باز هم خلاف شرعی انجام نداده‌اند؛ منتها چیز بهتری را از دست داده‌اند.

منبع:بیانات در جلسه پرسش‌ و پاسخ مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی، مورخ ۱۳۷۷/۱۲/۰۴.

حجاب در کلام رهبری

لباس روشن

چراچادر حجاب برتراست؟

حجاب از دیدگاه شهید مطهری و هیچکاک (قسمت اول)

 

ده سال پس از شهادت استاد مطهری، انتشارات صدرا کتابی منتشر کرد که حاوی حاشیه‌هایی بر کتاب مسئله حجاب بود و پاسخهایی که به آنها داده شده بود؛ به نام «پاسخهای استاد به نقدهایی بر کتاب مسئله حجاب». اهمیت کتاب دوم از آن جهت بود که نشان‌دهنده‌ی حواشی و واکنشهای قشر خاصی از مذهبیون جامعه و بیانگر فضایی که کتاب او‌ّل یعنی «مسئله حجاب» در آن شکل گرفته بود، است. متن حاضر اشاراتی به این دو کتاب دارد. پراکندگی و عدم تمرکز اشارات متن نیز ناشی از پراکندگی نقدها یا به قول استاد «بهانه‌ها»یی است که طرح شده است.

انتشار کتاب مسئله حجاب در میان دو قشر متجدد و سنتی بازتاب داشت. تأثیر زیادی روی قشر متجدد گذاشت به‌طوری که تعداد قابل‌ توجهی از بانوان به اصطلاح متجدد که خیال می‌کردند پوشش اسلامی با تحصیل و پیشرفت قابل جمع نیست و از سوی دیگر در وجدان خود، به خاطر بی‌حجابی ناراحت بودند، به حجاب اسلامی رو آوردند و آثار این کتاب در جامعه، خصوصاً دانشگاهها به سرعت ظاهر شد. این کتاب در میان برخی افراد سنتی هم بازتاب داشت. برخی از آنها معتقد بودند که این کتاب چون حجاب را منحصر به چادر ندانسته است؛ بنابراین موجب بی‌حجابی خواهد شد. می‌گفتند حرفهای استاد مطهری همه درست و مطابق با فقه اسلامی است، ولی نباید گفته شود که وجه و کفی‍ّن مستثنی است و حجاب به شکلی غیر چادر نیز ممکن است، زیرا موجب سوءاستفاده خواهد شد. ولی استاد مطهری معتقد بودند که باید اسلام را آن‌طور که هست به مردم معرفی کنیم، نه چیزی به آن اضافه کنیم و نه چیزی از آن کم کنیم، به تعبیر دیگر اسلام را بدون آرایش و پیرایش عرضه کنیم، آن‌گاه فطرت حقیقت‌جوی انسانها به سوی آن جذب خواهد شد.

تعریف می‌کردند که وقتی استاد مطهری در یکی از مساجد منبر می‌رفت، فردی اعتراض کرده بود که چرا این فرد را به این مسجد دعوت کرده‌اید؟ با آمدن او نور این مسجد می‌رود! این کسی است که کتاب مسئله حجاب را نوشته است!
این کتاب در فضایی منتشر شد که از طرفی سیاست رژیم شاه مبتنی بر ترویج فحشاء و بی‌بند و باری و اسلام‌زدایی از ایران بود، چنان‌که بر ناسیونالیسم ایرانی نیز تکیه می‌کردند، و از طرف دیگر کمونیستها و مجاهدین خلق بر بی‌پایگی حجاب و بر اختلاط مرد و زن و دختر و پسر تأکید داشتند. رژیم شاه تبلیغ می‌کرد که تحصیل با تدی‍ّن قابل جمع نیست خصوصاً برای بانوان، ولی این کتاب راهی را با برهان و استدلال پیش پای بانوان قرار داد که این دو را قابل جمع معرفی می‌کرد و از سوی دیگر می‌گفت حتی اگر ملاک، ناسیونالیسم ایرانی و ایران باستان باشد، در ایران باستان نسبت به اسلام، حجاب سخت‌تری برای بانوان قرار داده بودند.

کتاب که منتشر شد، یک نسخه‌اش را دست گرفته بودند و رفته بودند پیش آقا (امام خمینی قدس) که این شاگردتان نصف تهران را با این کتابش بی‌حجاب کرد. آقا هم در جوابشان فقط یک جمله گفته بود، همان جمله خودشان با یک تفاوت کوچک، به جای بی‌حجاب گفته بود باحجاب.

شما فریب خورده‌اید
ذیل عنوان «چهره و دو دست (وجه و کفی‍ّن)» نوشته بود: «… لزومی ندارد زن الزاماً به درون خانه رانده شود و پرده‌نشین باشد؛ بلکه صرفاً باید هر نوع لذت جنسی اختصاص داشته باشد به محیط خانواده و کانون اجتماع باید پاک و منزّه باشد… بنابراین زن می‌تواند هر نوع کار از کارهای اجتماعی را عهده‌دار شود.»

یکی از شاگردان استاد در حاشیه نوشته بود: «رعایت این فلسفه، وقتی امکان دارد که زن محصور در خانه باشد و الّا هر چه پای زن به اجتماع بیشتر باز شود؛ زمینه برای تمتّعات عمومی و زنا فراهم‌تر می‌گردد… هیچ‌گاه طبقه عفیف و متدین مردم به حجاب ایراد نمی‌گیرند؛ همیشه ایرادگیری‌ها از ناحیه مردم نانجیب یا فریب‌خورده‌های آنان است. دکتر […] در مطبش یک مینی‌ژوپ‌پوش درجه‌ی یک را به‌عنوان سکرتر استخدام می‌کند و در جلسات آقای مطهری شرکت می‌کند و منافقانه اظهار می‌کند که به اسلام پایبند است و آقای مطهری هم فریب او و امثال او را می‌خورد.»

استاد جواب داده بود:
«در پایین صفحه نوشته‌اید دکتر […] (که شما را معالجه کرده است) منافق است. آری این است پاداش کسی که بیش از ده سال، صمیمانه به فکر و روح شما خدمت کرده است و آن است پاداش کسی دیگر که به تن شما (و ظاهراً بدون ویزیت) خدمت کرده است. شما چگونه به شخصی به صرف اینکه یک گناه مرتکب شده و زنی مینی‌ژوپ‌پوش استخدام کرده، تهمت نفاق می‌زنید و چه مجوزی دارید؟! این نسبتها حرام است و موجب فسق. آنچه من در این حواشی می‌بینم؛ آن‌قدر خالی از موازین اخلاقی است که گاهی تردید می‌کنم، جواب بگویم….

ادامه دارد……

منبع:http://peivandweb.blogfa.com/post-5447.aspx