توحید نیت چیست؟

اخلاص آن است که محرک انسان از هر گونه شائبه غیر الهی پاک باشد و می‌توان نام آن را” توحید نیت “ گذاشت، یعنی در تمام برنامه‌ها تنها به پروردگار و رضای او اندیشیدن. بر این اساس افرادی که واقعاً و از روی اخلاص قصد انجام کار خیری را داشته باشند اما به دلیل سبقت و اقدام دیگران و یا به هر علت دیگری فرصت انجام آنرا پیدا نکنند و موفق به انجام عمل نشود. خداوند اجر و پاداش انجام آن کار خیر را به آنان خواهد داد.

از طرف دیگر اگر فردی اعمال زیادی انجام دهد ولی در انجام آنها اخلاص نداشته باشد از اجر و ثواب الهی محروم خواهد بود.

امام صادق (علیه السلام) در بیان اهمیت اخلاص فرموده اند:

 قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّی سَمِعْتُکَ تَقُولُ نِیَّةُ الْمُؤْمِنِ خَیْرٌ مِنْ عَمَلِهِ فَکَیْفَ تَکُونُ النِّیَّةُ خَیْراً مِنَ الْعَمَلِ قَالَ لِأَنَّ الْعَمَلَ رُبَّمَا کَانَ رِیَاءً لِلْمَخْلُوقِینَ وَ النِّیَّةُ خَالِصَةٌ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ فَیُعْطِی عَزَّ وَ جَلَّ عَلَی‌ النِّیَّةِ مَا لَا یُعْطِی عَلَی الْعَمَلِ… (وسائل‌ الشیعة، ج ۱، ص ۵۳، حدیث۱۰۷  )زیرا گاهی عمل از روی ریا انجام می شود اما نیت خالص و برای پروردگار است به همین دلیل خداوند متعال به نیت پاداشی می دهد که به عمل نمی دهد.” .
بر این اساس تا حقیقت خلوص و اخلاص در عمل نیاید، رنگ عمل صالح به خود نخواهد گرفت. زیرا انگیزه الهی و خدایی است که به عمل انسان عمق می‌دهد، نورانیت می‌بخشد، و جهت صحیح می‌دهد، و هنگامی که اخلاص از میان رفت، عمل بیشتر جنبه ظاهری پیدا می‌کند، به منافع شخصی گرایش می‌یابد و عمق و اصالت و جهت صحیح خود را از دست می‌دهد.
در حقیقت این عمل صالحی که از انگیزه الهی و اخلاص، سرچشمه گرفته و با آن آمیخته شده است گذرنامه لقای پروردگار است!.
شخصی خدمت پیامبر (صلی الله علیه وآله) آمد عرض کرد:یا رسول الله! من در راه خدا انفاق می‌کنم و صله رحم بجا می‌آورم، و این اعمال را فقط به خاطر الله انجام می‌دهم، اما هنگامی که مردم از این اعمال من سخن می‌گویند و ستایش می‌کنند مسرور و خوشحال می‌شوم، این اعمال من چگونه است؟ پیامبر صلی الله علیه وآله سکوت فرمود و سخنی نگفت، تا اینکه آیه “ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً (سوره کهف/۱۸، آیه۱۱۰)یعنی:” پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند! “نازل شد و به این سؤال پاسخ داد (که تنها عملی مقبول درگاه خدا است که با اخلاص کامل همراه باشد) بدون شک منظور از این روایت آن حالت سرور غیر اختیاری نیست، بلکه حالتی است که انگیزه عمل انسان گردد و یا حکایت از عدم خلوص نیت کند(تفسیر نمونه، ج‌۱۲، ص ۵۷۹.)

نهج البلاغه در بیانات رهبری

دنیا را در مقابل خودش به اعجاب وا می‌دارد!

ما از اهل‌بیت(علیهم‌السلام) چیزهای زیادی داریم؛ چیزهایی است که اگر امروز عرضه بشود، دنیا را واقعا در مقابل خودش به اعجاب وا می‌دارد؛ مثل این نهج‌البلاغه. روی نهج‌البلاغه کار بشود، نکات مهمش برداشته بشود، تفکیک بشود، مطالبش تفسیر و حلاجی بشود، در روایات فحص بشود. این‌قدر ما معارف عالیه داریم که امروز بشر محتاج آن‌هاست. این‌ها از زبان اهل‌بیت، به عنوان بیان اهل‌بیت و به عنوان اسلامی است که اهل‌بیت معرفی می‌کنند. پس، ترویج افکار اهل‌بیت هم یک نکته است.

بیانات در دیدار با اعضای شورای عالی مجمع جهانی اهل‌بیت(ع)1370/04/07

با نهج البلاغه انس پیدا کنید

عزیزان با نهج‌البلاغه انس پیدا کنید. نهج‌البلاغه، خیلی بیدار کننده و هوشیار کننده و خیلی قابل تدبر است. در جلساتتان، با نهج البلاغه و کلمات امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌وسلامه‌علیه انس پیدا کنید. اگر خدای متعال توفیق داد و یک قدم جلو رفتید، آن وقت با صحیفه‌ی سجادیه - که علی‌الظاهر فقط کتاب دعاست؛ اما آن هم مثل نهج‌البلاغه، کتاب درس و کتاب حکمت و کتاب عبرت و کتاب راهنمای زندگی سعادتمندانه‌ی انسان است - انس بگیرید. البته حرف نگفته و گفتنی بسیار است؛ منتها چون تا ظهر، وقت بسیاری باقی نمانده و می‌خواهم به سؤالات پاسخ دهم، این است که این بخش را تمام می‌کنم.

بیانات در دیدار از دانشگاه صنعتی شریف 1378/09/01

اوج هنر و زیبایی

سخن امیرالمومین نهج‌البلاغه است؛ فصیح‌ترین کلام آدمی در میان عرب. «نهج البلاغه» اوج هنر و اوج زیبایی است؛ زیبایی لفظ و زیبایی معناست. انسان مبهوت می‌ماند! هیچ شاعر بزرگ عرب، هیچ نویسنده‌ی هنرمند عرب، نتوانسته بگوید که من از مراجعه‌ی به نهج‌البلاغه بی‌نیازم.

بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران 1378/10/10

وهابیت :چرا حضرت علي (ع) سه تن از فرزندان خويش را به نامهاي ابوبكر ، عمر ، عثمان نامگذاري كرد ؟

در يكي از شبكه هاي ماهواره اي شبهاتی در شهادت حضرت فاطمه(س) وحضرت علی (ع)مطرح شد یکی از شبهه هااین است که:

چرا حضرت علي (ع) سه تن از فرزندان خويش را به نامهاي ابوبكر ، عمر ، عثمان نامگذاري كرد ؟
جواب:اولاً : اين نامها آن زمان مرسوم بود، ابن حجر عسقلاني در الإصابة نام 21 نفر از صحابه را ميآورد كه اسم آنها عمر و 26 نفر عثمان و سه نفر ابوبكر بوده .
ثانياً : نام برخي از اصحاب ائمه (ع) ، يزيد بن حاتم ، يزيد بن عبد الملك ، يزيد بن عمر بن طلحه و … . آيا آنها به خاطر علاقه به يزيد بن معاويه ، بود؟ .
ثالثاً : ابوبكر كه كنيه يكي از فرزندان علي (ع) هست ، نام او محمد بوده. (التنبيه والاشراف ص 297، الارشاد ج 1 ص 354 . )و حضرت به خاطر علاقه خود به عثمان بن مظعون ، نام فرزندش را عثمان گذاشت. (مقاتل الطالبيين ، ص 55 و تقريب المعارف ، ص 294. )
و عمر بن الخطاب به دليل خشونت ذاتي كه داشته ، نام فرزند علي (ع) را همنام خود قرار داد وكان عمر بن الخطاب سمّى عمر بن عليّ بإسمه . (أنساب الأشراف ج 1 ص 192، تهذيب التهذيب ج 7 ص 427. )

هم چنين نام تعدادي از مسلمانان را نيز تغيير داد. (اسدالغابة ج 3 ص 284، طبقات ج 6 ص 76 ، الاصابة ج 5 ص472. )
رابعاً : اگر نامگذاري نشانه روابط خوب هست ، چرا خلفاء هيچ کدام از فرزندان خود را علي وحسن و حسين (ع) نامگذاري نكردند.

آیا زن مى تواند از پولى که شوهرش به او مى دهد، بدون اجازه او مراسم روضه خوانى و مولودى و مانند آن برپا کند؟

 **********************

**********************

**********************

**********************

**********************

*******

 

 همه مراجع: خیر، باید باید اجازه شوهر باشد؛ مگر آنکه شوهر پول را به همسرش تملیک کرده و منزل و اثاثیه آن (فرش و مانند آن) نیز ملک زن باشد؛ در این فرض اجازه شوهر لازم نیست. فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 2182 ؛ تبریزى، استفتائات، س 1520 ؛ دفتر: همه مراجع.

 

شبهه ای درمورد امام علی (ع)وشهادت حضرت زهرا(س)

چرا حضرت علي عليه السلام در آن صحنه(زدن فاطمة الزهرا ) هيچ واكنشي از خود نشان نداد ؟
حضرت امیر علیه السلام در ماجرای جانسوز حمله عمر به حضرت زهرا سلام الله علیها از خود واکنش نشان داده است ؛ ظاهرا این شبهه گران دروغگو حتی کتب خودشان را هم مطالعه نکرده اند که گرفتار این اشتباه فاحش شده اند, ما برای نمونه به دو مورد از منابعی که این واقعه را ذکر کرده اند(از اهل سنت و شیعه) اشاره می کنیم:

آلوسى مفسر مشهور اهل تسنن مى‌نويسد: أنه لما يجب على غضب عمر وأضرم النار بباب على وأحرقه ودخل فاستقبلته فاطمة وصاحت يا أبتاه ويا رسول الله فرفع عمر السيف وهو فى غمده فوجأ به جنبها المبارك ورفع السوط فضرب به ضرعها فصاحت يا أبتاه فأخذ على بتلابيب عمر وهزه ووجأ أنفه ورقبته؛ عمر عصباني شد و درب خانه علي را به آتش کشيد و داخل خانه شد، فاطمه سلام الله عليها به طرف عمر آمد و فرياد زد: «يا ابتاه، يا رسول الله»! عمر شمشيرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوى فاطمه زد، تازيانه را بلند کرد و بر بازوى فاطمه زد، فرياد زد: « يا ابتاه » (با مشاهده اين ماجرا) علي (ع) ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت کشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش کوبيد(الآلوسي البغدادي، العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود (متوفاي1270هـ)، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج3، ص124، ناشر: دار إحياء التراث العربي –بيروت. )آلوسى اين روايت را بدون هيچ حاشيه و نقدى نقل كرده و رد نكرده است كه حكايت از پذيرفتن آن دارد.
سلیم بن قیس نیز می نویسد: با مشاهده ی این جریان( جسارت عمر)، ناگهان علی(ع) از جا بلند شد و یقه ی عمر را گرفت و او رامحکم کشید و بر زمین زد و به بینی و گردنش کوبید و خواست او را بُکشد….،که فرمایش پیامبر و وصیت او را به یاد آورد و فرمود: قسم به خدائی که محمّدرا به پیامبری ارج نهاده است، ای پسر صهاک (منظور عمر است) اگر نبود کتابی از طرف خدا و نیز عهدی که با رسول الله(ص) کرده، می فهمیدی که نمی توانی داخل خانه ی من شوی!
در اینجا، عمر از دست علی آزاد شد و از مردم کمک خواست.( سليم در كتاب اسرار آل محمد(ص) فصل چهارم، صفحه 32)

منبع:www.vahabiat.porsemani.ir