آیا امام حسن عسکری(ع) به مرگ طبیعی وفات یافت؟ یا آنکه توسط زهر به شهادت رسید؟
چهارشنبه 95/09/17
برای اثبات شهادت ایشان همین یک روایت کافی است که:امام حسن مجتبی (ع) میفرمایند: جدم رسول خدا به من فرمودند :دوازده امام از اهل بیت آن حضرت و برگزیدگان خالصش ،صاحب امر(خلافت وامامت )گردند هیچ یک از ما خاندان نیست مگرآنکه کشته شده یا مسموم میگردد(6)
دانشمند نامدار جهان تشیع، طبرسی ، مینویسد: بسیاری از دانشمندان ما گفته اند: امام عسکری-علیه السلام-بر اثر مسمومیت به شهادت رسید، چنانکه پدرش و جدش و همه امامان، با شهادت از دنیا رفته اند. کفعمی ، دانشمند معروف شیعه، میگوید: او را معتمد مسموم ساخت و محمد بن جریر بن رستم ، از دانشمندان شیعی در قرن چهارم، معتقد است که: امام عسکری-علیه السلام-در اثر مسمومیت به درجه شهادت رسید.
معتمد، که امام عسکرى(ع)را در برابر دستگاه ستم پیشه عباسیان سدى نفوذناپذیر مى دید، بر آن شد آخرین ضربه را بر حضرت وارد آورد و راه را برا ی تحقق آرمانهاى پلیدش هموار کند. او امام را با زهر مسموم ساخت و چنا ن نمایاند که حضرت به مرگ طبیعى از دنیا رفته است; ولى این توطئه نیز ناکام ماند و چهره واقعى وى بر همگان آشکار شد.
زهر یکی از مشهورترین ابزارهای ترور در نزد زمامداران آن عهد بوده و ترس آنان نسبت به وجود رهبران دینی محبوبی مثل امام آنها را وا می داشته که با اتخاذ این روش ایشان را تصفیه کنند.
دلیل دیگر ما بر اتخاذ این شیوه از سوی خلیفه، طرز برخورد آنان با امام به هنگام بیماری اش می باشد. ابن صباغ مالکی ، یکی از دانشمندان اهل سنت، از قول عبید الله بن خاقان ، یکی از درباریان عباسی مینویسد:
«… هنگام در گذشت ابو محمد حسن بن علی عسکری-علیه السلام-معتمد، خلیفه عباسی حال مخصوصی پیدا کرد که ما از آن شگفت زده شدیم و فکر نمی کردیم چنین حالی در او (که خلیفه وقت بود و قدرت را در دست داشت) دیده شود. وقتی «ابو محمد» (امام عسکری) رنجور شد، پنج نفر از اطرافیان خاص خلیفه که همه از فقیهان درباری بودند، به خانه او گسیل شدند. معتمد به آنان دستور داد در خانه ابو محمد بمانند و هر چه روی می دهد به او گزارش کنند، نیز عده ای را به عنوان پرستاروپزشک فرستاد تا ملازم او باشند، و همچنین به قاضی بن بختیار فرمان داد ده نفر از معتمدین را انتخاب کند و به خانه ابو محمد بفرستد و آنان هر صبح و شام نزد او بروند و حال او را زیر نظر بگیرند. دو یا سه روز بعد به خلیفه خبر دادند حال ابو محمد سختتر شده و بعید است بهتر شود. خلیفه دستور داد شب و روز ملازم خانه او باشند و آنان پیوسته ملازم خانه آن بزرگوار بودند تا پس از چند روزی رحلت فرمود. وقتی جنازه آماده دفن شد، خلیفه برادر خود، عیسی بن متوکل ، را فرستاد تا بر جنازه آن حضرت نماز بگزارد. هنگامی که جنازه را برای نماز روی زمین گذاشتند، عیسی نزدیک رفت و صورت آن حضرت را باز کرد. و به علویان و عباسیان و قاضیان و نویسندگان و شهود نشان داد و گفت: این ابو محمد عسکری است که به مرگ طبیعی درگذشته است و فلان و فلان از خدمتگزاران خلیفه نیز شاهد بوده اند!!!!(7)
علت این امر چه بود؟ دو علت می توان برای چنین رفتار شگفت آوری پیدا کرد:
نخست: برائت جستن از مسئولیت ترور امام در برابر توده ها بر حسب ضرب المثلی که در میان سیاستمداران معروف است: او را بکش و زیر جنازش اش گریه کن…
دوم: همه مردم و بویژه زمامداران می دانستند که ائمه اهل بیت (ع) همواره از احترام بسیار توده های مردم برخوردارند و شیعه بر این باور است که امامت در میان آنان یکی پس از دیگری منتقل می شود. و اینک این امام یازدهم است که می خواهد از دنیا رخت بربندد. بنابراین باید حتماً او را جانشینی باشد، اما این جانشین چه کسی است؟
خلفای عباسی پیوسته می کوشیدند به هنگام شهادت یکی از ائمه پی ببرند که جانشین او کیست؟ به همین علت ائمه (ع) نیز به هنگام احساس خطر بر جانشین خود او را پنهان می کردند تا وقتی که خطر از بین برود.
از دیگر سو احادیثی که درباره حضرت مهدی(عج) وارد شده، از خاور تا باختر را فراگرفته است و دانشمندان می دانند که مهدی دوازدهمین جانشین است و اگر بگوییم که زمامداران عباسی چیزی از این احادیث نمی دانستند، نامعقول می نماید. از همین روست که می بینیم آنان پیوسته و با هر وسیله ای می کوشند تا نورالهی را فرو نشانند اما هیهات…
به این دلیل است که معتمد عباسی، به هنگام شدت گرفتن بیماری امام تدابیری استثنایی می اندیشد.
پس از آنکه امام چشم از جهان فرو می بندد، معتمد دستور می دهد خانه او را بازرسی کنند و کنیزانش را زیر نظر بگیرند. او نمی دانست خداوند خود رساننده فرمان و کار خویش است و امام منتظر بیشتر از پنج سال است که به دنیا آمده و از دید جاسوسان مخفی شده است و برگزیدگان شیعه با وی بیعت کرده اند…
بدین گونه امام بواسطه زهر معتمد شهید شد.(8)
اما همانگونه که میدانیم امام زمان (عج) حاضر شده وخود بر پیکر پدر نماز میگذارد.
منبع:
6- کفایه الاثر صفحه 162
7- - حیاة الامام العسکری، ص267، به نقل از ارشاد، شیخ مفید، ص383.* الفصول المهمة، چاپ قدیم، ص 307-308*اعلام الوری، الطبعة الثالثة، دار الکتب الاسلامیة، ص 367.* حاج شیخ عباس قمی، الانوار البهیة، مشهد، کتابفروشی جعفری، ص 162.* دلائل الامامة، نجف، منشورات المکتبة الحیدریة، 1383 ه. ق، ص 223.
8- حیاة الامام العسکری، ص 267، به نقل از ارشاد، ص 383.
رویدادهای ماه ربیع الاول
دوشنبه 95/09/15
وقایع روز اول ماه ربیع الاول
دفن بدن مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
لیلت المبیت
هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
هجوم به خانۀ وحی
مسمومیت امام عسکری علیه السلام
وقایع روز سوّم ماه ربیع الاول:
تخریب کعبه توسط یزید
روز پنجم ماه ربیع الاول:
وفات حضرت سکینه سلام الله علیها
روز هشتم ماه ربیع الاول:
شهادت امام عسگری علیه السلام
روز نهم ماه ربیع الاول
آغازامامت حضرت ولی عصرعلیه السلام
کشته شدن عمر بن خطاب
کشته شدن عمر بن سعد
وقایع روز دهم ماه ربیع الاول:
ازدواج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با حضرت خدیجه
مرگ داود بن علی حاکم ظالم مدینه
مرگ مالک بن انس
اولین روز خلافت غاصبانه معاویه
وقایع روز دوازدهم ماه ربیع الاول:
افزوده شدن تعداد رکعات نماز
ورود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه
مرگ معتصم عباسی
مرگ احمد بن حنبل
روز چهاردهم ماه ربیع الاول:
مرگ یزید بن معاویه
مرگ موسی خلیفه عباسی
روز هفدهم ماه ربیع الاول :
ولادت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم
ولادت امام صادق علیه السلام
روز بیست ودوّم ماه ربیع الاول:
جنگ بنی النضیر
روز بیست و سوم ماه ربیع الاول:
ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به قم
روز بیست و پنجم ماه ربیع الاول:
جنگ دومه الجندل
صلح امام حسن علیه السلام
منبع:portal.anhar.ir
لباس ها هم مثل آدم ها نماز می خوانند!!
دوشنبه 95/09/15
مولای متقیان حضرت عَلى عَلَيهِ السلام :
اِنَّ الانسانَ اِذا كانَ فِى الصَلوةِ فَانَّ جَسدَهُ وَ ثِيابَهُ وَ كُلُّ شَيى حَولَهُ يُسبِّح .
هنگامى كه انسان در حال نماز است ، اندام و جامه او و همه آنچه در پيرامون اوست تسبيح مى گويند.
همانطور که خود آدم باید در نماز باحال باشد ، لباسهایش و هر آنچه دور و اطرافش است باید باحال باشد .
خب ، بعد از این برای نماز حالی بدست آور و لباس خوبی بپوش و جای خوبی را برای آن انتخاب کن .
آنوقت قطعاً پرواز خواهی کرد، بله نماز معراج مؤمن است.
منبع:(علل الشرايع، ج 1، ص 237)
ضرورت ظهور امام زمان(علیه السلام)
یکشنبه 95/09/14
برخی بر این باورند که دوران کنونی عصر علم و دانش است که جامعه ی ایده آل با استعانت از قوه ی خرد بشری محقق گشته و هیچ خطری بشر را تهدید نمی کند. به اعتقاد ایشان خطر اصلی برای بشر ، جهالت و نادانی است ؛ زیرا موجبات نیستی آدمیان را فراهم آورده و تعادل و توازن را بر هم می زند ، ولی امروزه که فضای جهان به نور علم روشن گشته است ، هیچ خطری جامعه ی بشری را تهدید نمی کند و در نتیجه ظهور یک منجی نیز برای رهایی بشر از تهدید ها ضرورتی ندارد.
اما حقیقت آن است که منشأ انحرافات بشر تنها نادانی نیست ، بلکه انحرافات آدمی بیشتر از ناحیه ی غرایز وتمایل های مهار نشده همانند غضب ، شهوت ، افزون طلبی ، جاه طلبی ، نفس پرستی و … است. حتی این انحرافات می توانند علم و دانش را به خدمت گرفته و بشر را به ورطه ی نابودی بکشانند. چنان که در عصر حاضر ، مشاهده می شود، غرایز بشری به یک درجه ی عالی رسیده و بسی دیوانه وار تر از سابق گشته اند و حتی علم و فن ، ابزار آلات دست غرایز شده اند و بشریت ، آن ها را همچون ابزاری برای هدف های خویش استفاده می کند. بنابراین پیشرفت های علمی کوچکترین تأثیری در کاهش این غرایز نداشته و نتوانسته اند هدف های مادی و دنیوی و حیوانی بشر را تغییر داده و ارزش های متعالی را در نظر آنها متجلی سازند.
با این اوصاف ، این سخن که هیچ خطری بشر را تهدید نمی کند و انسان به نهایت رشد خویش رسیده و نیازی به ظهور منجی نیست ، سخنی ناسنجیده و مردود است و بایسته است که وعده ی الهی در ظهور منجی محقق شود و بشر را از بحران های اخلاقی ، اجتماعی و …برهاند؛ بنابراین تبیین برخی از ادله ی ظهور منجی ضروری می نماید.
1. پاسخ به نیاز فطری بشر
بی تردید در نهاد ادمی بذر یک سلسله بینش ها و گرایش ها نهفته است که باید با پرورش یافتن به مرحله ی کمال نهایی سوق داده شوند؛ بنابراین او نه همچون یک ظرف خالی محض است که از بیرون و تحت تأثیر عوامل خارجی پر شود و نه مانند یک ماده ی صنعتی ساخته می شود.
یکی از مهم ترین گرایش های فطری انسان ، عدالت طلبی و کمال خواهی است که آدمیان در تاریخ به طور تمام و کمال از نایل شدن به تعالی و عدالت محروم مانده اند و از این رو عوامل غریزی و فطری گرایش به حقیقت و شناخت جامعه ، چنان که باید ، به عنوان مکانیزم و محرکی سبب شده است همواره جدال های بسیاری بین حق و باطل صورت گرفته و بشریت در جهت نایل شدن به حق خویش ، قربانیان بی شماری را تقدیم کرده و دشواری های بسیاری پیش روی او قرار گیرند. در این راستا اقدامات پیامبران نیز که جامعه را حرکت داده اند در جهت فطرت بوده است . با عنایت به آموزه های وحیانی ، حکم فطرت در نهایت تخلف ناپذیر است و انسان پس از یک سلسله چپ وراست رفتن ها و تجربه ها راه خویش را می یابد و به ضرورت ناموس خلقت ، روزی با ظهور منجی به کمال نهایی خویش خواهد رسید.
صفحات: 1· 2