​نظر مراجع عظام تقلید در استعمال آمپول و سرم در ماه مبارک رمضان


امام، خامنه ای : احتياط واجب آن است که روزه‏ دار از آمپول‏هاى مقوّى يا مغذّى و هر آمپولى که در رگ تزريق مى ‏شود و نيز انواع سرم‏ها خوددارى کند، لکن آمپول‏هاى دارويى که در عضله تزريق مى ‏شود و نيز آمپول‏هايى که براى بى‏ حسّ کردن به کار مى‏ رود، مانعى ندارد. (امام،توضیح المسائل،ص209،م1576-خامنه ای:اجوبه الاستفتائات،ص160،س767)
فاضل لنکرانی: بايد روزه دار از استعمال آمپولي كه بجاي غذا به كار مي رود خودداري كند، ولي تزريق آمپولي كه عضو را بي حس مي كند يا به جاي دوا استعمال مي شود اشكال ندارد.( توضیح المسائل،ص266و267،م1635)
بهجت: احتياط واجب آن است كه روزه دار از استعمال آمپولي كه بجاي غذا به كار مي رود خودداري كند بلكه اجتناب خالي از وجه نيست ، ولي تزريق آمپولي كه عضو را بي حس مي كند يا به جهت ديگر استعمال مي شود، اشكال ندارد و اجتناب از آمپولي كه معلوم نيست از قسم اول باشد يا نه، لازم نيست.(توضیح المسائل:م1284)
سيستاني: آمپول و سرم روزه را باطل نمي كند هرچند آمپول تقويتي يا سرم قندي نمكي باشد.( توضیح المسائل جامع،م1958)
مكارم: تمام انواع آمپولهای داروئی یا تقویتی که به صورت عضلانی تزریق می شوند، و همچنین تزریق واکسنهای غیر خوراکی برای افراد روزه دار اشکالی ندارد.(استفتاء ازدفترمرجع)
تبصره:درمواردی که احتیاط واجب است مکلف می تواند به فتوی مرجع دیگربارعایت اعلم فاالاعلم رجوع کرد.

ولادت امام حسن مجتبی

چون فاطمه(س)فرزندش حسن را به دنیا آورد، به پدرش على(ع)عرض كرد: نامى براى او بگذار، على(ع)فرمود: من چنان نیستم كه در مورد نامگذارى او به رسول خدا پیشى گرفته و سبقت جویم.در این وقت رسول خدا(ص)بیامد، و آن كودك را در پارچه زردى پیچیده، به نزد آن حضرت بردند.حضرت فرمود: مگر من به شما نگفته بودم كه او را در پارچه زردنپیچید؟سپس آن پارچه را به كنارى افكند و پارچه سفیدى گرفته و كودك را در آن پیچید، آنگاه رو به على(ع)كرده فرمود: آیا او را نامگذارى كرده ‏اى؟

عرض كرد: من در نامگذارى وى به شما پیشى نمى‏گرفتم!

رسول خدا(ص)فرمود: من هم در نامگذارى وى بر خدا سبقت نمى‏جویم!

در این وقت‏ خداى تبارك و تعالى به جبرئیل وحى فرمود كه براى محمد پسرى متولد شده، به نزد وى برو و سلامش برسان و تبریك و تهنیت گوى و به وى بگو: براستى كه على نزد تو به منزله هارون است از موسى، پس او را به نام پسر هارون نام بنه!

جبرئیل از آسمان فرود آمد و از سوى خداى تعالى به وى تهنیت گفت و سپس اظهار داشت: خداى تبارك و تعالى تو را مامور كرده كه او را به نام پسر هارون نام بگذارى. رسول خدا(ص)پرسید: نام پسر هارون چیست؟عرض كرد: «شبر».فرمود: زبان من عربى است؟ عرض كرد: نامش را«حسن‏»بگذار، و رسول خدا(ص)او را حسن نامید…1

1- بحار الانوار، ج 43، ص 238،

در اوج غربت - ابعاد مظلومیت امام حسن مجتبی(علیه السلام)

امام حسن مجتبی علیه‌السلام را از جهاتی می‌توان غریب‌ترین و مظلوم‌ترین امام شیعه نام برد. اینک به گوشه‌ای از این مظلومیت‌ها اشاره می‌شود:

1. حضرت امام بودند و امام واجب‌الاطاعه است. بر اساس صریح قرآن «أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم‏» اطاعت اولی‌الامر که اطاعت امام معصوم باشد واجب عینی است، ولی امام حسن مجتبی(علیه السلام) در شرایطی قرار گرفته بودند که فرمان‌هایشان اجرا نمی‌شد، همان‌گونه که مردم به فرمان‌های پدرشان سر نمی‌نهادند. مدیر، رهبر یا حاکمی که اطاعت نشود، اندیشه‌اش فایده‌ای ندارد. تصمیم و رأی کسی اثر دارد که مطاع باشد.

2. خیانت‌هایی که در قلمروهای مختلف به وجود مقدس امام حسن مجتبی(علیه السلام) می‌شد، بُعد دیگر مظلومیت امام را نشان می‌دهد، چنان‌که عبیدالله بن عباس پسر عموی پیغمبر(صلّی الله علیه و آله) که به دستور امام حسن مجتبی(علیه السلام) فرمانده سپاه ایشان بود، امام را به معاویه فروخت و شبان‌گاهان خائنانه و منافقانه به معاویه پیوست. یکی از قلمروهای خیانتی که به وجود مقدس امام حسن مجتبی(علیه السلام) شد خیانت معاویه بود. وقتی که قرارداد صلح را بستند معاویه به هیچ کدام از مفاد قرارنامه صلح عمل نکرد. مفاد قرارداد صلح‌نامه بسیار شکوه‌مند بود، یعنی مفاد و محتوایی که امام حسن مجتبی(علیه السلام) بر آن قرارداد صلح تدوین کرده بودند حماسه‌ای سبز بود که پهلو می‌زد به حماسة سرخ حسینی. این قرارداد را امام حسن مجتبی(علیه السلام) تدوین کرده بود و از این رو، قرارداد صلح نبود که دو طرف دعوا تنظیم کنند. در جهان رسم است قراردادهای صلحی که تنظیم می‌شود با کاوش دو طرف و با کنکاش نیروهای دو جبهه تدوین می‌شود. ولی این قرارداد صلح فقط به دست امام حسن مجتبی(علیه السلام) تدوین شده بود. مفاد این قرارداد بسیار شکوه‌مند، غیرت‌آمیز و حماسه‌ای بود، ولی معاویه هیچ‌کدام از این قراردادهای امضا شده را اجرا نکرد و این خیانتی دیگر بود به امام حسن مجتبی(علیه السلام).

ادامه »

آیاکم وزیاد کردن تعدادذکراثرآن را ازبین می برد؟


معمولا همه ی ما روزانه اذکاری را به تعداد معین به زبان جاری می کنیم مانند تسبیحات حضرت فاطمه زهرا. اما سوالی که در اینجا پیش می آید این است که اگر این اذکار را کمتر یا بیشتر از حد معین بگوییم، چه می شود؟ در این باب حکایتی مضحک نقل شده است:
“عالمی به مسجد وارد شد. دید یک نفر می گوید (لا سبحان الله لا سبحان الله)! عالم از او پرسید: این چگونه ذکری است؟ گفت: من می خواستم سی و سه مرتبه بگویم سبحان الله، اما اشتباها چهل مرتبه گفتم. اکنون آن هفت مرتبه زیادی را برمی گردانم!”
حال سوال اینجاست، زیاد و یا کم گفتن ذکری با عدد معین اشکال دارد یا خیر؟
و آیا به اثر آن ذکر لطمه می زند؟

پاسخ:
حروف اذکار مانند یک شبح اند اما حقیقت و روح ذکر تعداد آن است که (الحروف اشباح و الاعداد ارواح). برای روشن شدن موضوع نکته ای بسیار مهم از کتاب هزار و یک نکته حضرت علامه حسن زاده می خوانیم:
” باید بدانی که الاعداد ارواح و الحروف اشباح و العدد کاشنان المفتاح، اذا نقصت او زادت لا یفتح الباب و الزیاده علی العدد المطلوب اسراف و النقص منه اخلال”
(معنی: اعداد ارواح و حروف اشباح هستند، و تعداد هر ذکر مانند دندانه های یک کلید است، اگر آن دندانه ها کم یا زیاد شوند در باز نمی شود، و زیادی بر تعداد ذکر اسراف و کم کردن از تعداد ذکر اخلال است.)
یکی از مشایخ روایت می کرد که: در سوره یس اسمی هست که بر طرف می شود به برکت آن کوری مادر زاد و پیسی. او را گفتند که آیا اگر کسی تمام سوره را بخواند نفعی از این مقوله که می گویی به او خواهد رسید؟ جواب داد:
هر گاه حکیم یک دوا را برای مرضی مقرر کرده باشد و آن دوا در دکان عطاری باشد و مریض برود تمام ادویه ی دکان او را بخورد، آیا نفعی به او خواهد رسید؟” (1)

با توجه به نکاتی که در بالا آمد مشخص می شود که اذکار بدون اعداد مقرر شده، کالبدی بی روح هستند و تصدیق می کند آن که بی روح است نمی تواند زنده کند و اثری بگذارد.
پس نتیجه می گیریم باید اذکار به همان تعدادی که دستور آن داده شده است، گفته شوند، بدون یک عدد زیادی یا کم، مثلا تسبیخات حضرت فاطمه زهرا باید به همان تعداد وارد شده در روایت (34 الله اکبر، 33 الحمدلله، 33 سبحان الله) گفته شود. نکته مهم این است که مبادا دقت در رعایت کردن تعداد اذکار سبب وسواس یا مانع حضور قلب شود.

پی نوشت:
1. هزار و یک نکته، نکته 170

برگرفته از ghasedoon.ir

 

استخراج نیم میلیون حکم از یک شکل هندسی (علامه حسن زاده)

بنده (علامه حسن زاده) حدود سی سال پیش صحبتی با یک ریاضیدان داشتم تا این که کلام کشید به این شکل هندسی (قطاع) (1) من از او، به خاطر غرض الهی که در نظر داشتم ، سوال کردم : عزیز من! از این شکل چند حکم هندسی می توان استفاده کرد؟

گفت : شاید هفت تا ده تا حکم .
گفتم : مثلا بیست تا چطور.
گفت : شاید. ممکن است.
گفتم : دویست تا چطور؟
به من نگاه می کرد که آیا دویست حکم هندسی می توان از آن استنباط کرد و توقف کرد.
گفتم : دو هزار چطور؟ همین طور به من نگاه می کرد. گفتم : دویست هزار تا چطور؟
خیال می کرد که من سر مطایبه و شوخی دارم و به مجاز حرف می زنم . بعد به او گفتم : آقا این خواجه نصیرالدین طوسی کتابی دارد به نام “کشف القناع عن اسرار شکل القطاع” و جناب خواجه از این یک شکل، چهار صد و نود و هفت هزار و ششصد و شصت و چهار حکم هندسی استنباط کرده ، یعنی قریب نیم میلیون.

بعد به او گفتم : این خواجه نصیر طوسی که راجع به یک شکل هندسی ، یک کتاب نوشته و قریب پانصد هزار حکم از آن استنباط کرده ، شما آن کتاب و خود خواجه را می شناسی ؟

گفت : نخیر.
بعد راجع به شخصیت خواجه مقداری صحبت کردیم و به او گفتم : این خواجه وقتی که در بغداد حالش دگرگون شد و دید دارد از این نشاه به جوار الهی ارتحال می کند، وصیت کرد: مرا از کنار امام هفتم ، باب الحوائج الی الله ، از این معقل و پناهگاه بیرون نبرید و در عتبه به خاک بسپارید و روی قبرم در پیشگاه امام هفتم ؛ مثلا نوشته نشود آیت الله و علامه، این امام است ، حجه الله ، قرآن ناطق و امام ملک و ملکوت است ؛ روی قبر من بنویسید:

و کلبهم باسط ذراعیه بالوصید(2)
(و سگشان بر درگاه دو دست خویش درازکرده)

جناب نظام الدین نیشابورى در شرح خود بر شرح مجسطى وقتى این احکام را از خواجه نقل مى کند، مى نویسد: تعجب مدار از آیه قرآن که

و لو ان ما فى الارض من شجره اقلام والبحر یمده من بعده سبعه ابحر مانفدت کلمات الله ان الله عزیز حکیم (3)
و اگر هر درخت روی زمین (در کف نویسندگان عالم) قلم شود و آب دریا به اضافه هفت دریای دیگر مرکب گردد باز نگارش کلمات خدا ناتمام بماند، که همانا خدا را اقتدار بی‌نهایت و حکمت بی‌پایان است.)

وقتى از یک شکل هندسى مى شود قریب نیم میلیون حکم استنباط کرد، چه مى پندارید درباره کلمات قرآن.

پی نوشتها:

1. سطحی در دایره که با یک کمان و دو وتر مربوط به کمان محدود باشد، قطاع نام دارد.

2. سوره کهف، آیه 27

3. سوره لقمان، آیه 27

برگرفته از ghasedoon.ir