موضوع: "اطلاعات عمومی"

فرزند ونماز قضای پدر که عمدا نخوانده

وظیفه فرزند در قبال نماز و روزه پدر و مادری که نسبت به انجام وظایف شرعی خود بی توجه اند، چیست؟

 
امام: اگر پدر نماز و روزه خود را به جا نیاورده باشد، چنان چه از روى نافرمانى ترک نکرده و مى‏توانسته قضا کند، بر پسر بزرگ تر واجب است که بعد از مرگش به جا آورد، یا براى او اجیر بگیرد. بلکه اگر از روى نافرمانى هم ترک کرده باشد واجب است به همین طور عمل کند و نیز روزه‏اى را که در سفر نگرفته، اگر چه نمى‏توانسته قضا کند، واجب است که پسر بزرگ تر قضا نماید، یا براى او اجیر بگیرد.

خامنه ای: اگر ترک نماز و روزه بر اثر طغیان باشد، قضاى آنها بر پسر بزرگ واجب نیست. ولى در این صورت هم احتیاط در قضاى آنها ترک نشود.


مکارم: بر پسر بزرگتر (یعنى بزرگترین پسرى که بعد از مرگ آنها در حال حیات است) واجب است که نماز و روزه‏هایى که از پدر یا مادرش فوت شده و از روى نافرمانى نبوده و توانایى بر قضا داشته، بعد از مرگ آنها به جا آورد بلکه اگر از روى نافرمانى هم ترک کرده باشد، بنا بر احتیاط مستحب باید به همین طور عمل کند، هم چنین روزه‏اى را که در سفر نگرفته هر چند توانایى قضاى آن را پیدا نکرده،احتیاط آن است که پسر بزرگتر قضانماید.


سیستانى: اگر پدر نماز خود را به جا نیاورده باشد و مى‏توانسته است قضا کند، چنان چه از روى نافرمانى‏ترک نکرده باشد، بر پسر بزرگترش بنا بر احتیاط، واجب است‏.

منبع:(توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج ‏1، ص 761، م 1390)

معتکف وبوی خوش

آیا معتکف می تواند از مواد شوینده معطر و خوشبو مثل صابون، شامپو، خمیر دندان(‌با قید خوشبو بودن) استفاده نماید ؟

خامنه ای : در مواردی که موجب استشمام بوی خوش نشود مانع ندارد.

سیستانی:بله می تواند.( سیستانی، توضیح المسائل،م1732)

مکارم: بنابراحتیاط واجب پرهیز است.

آيا به جوان نابالغ كه سرمايه اى داشته و از آن منافعى به دست آورده، خمس واجب است؟

آيا به جوان نابالغ كه سرمايه اى داشته و از آن منافعى به دست آورده، خمس واجب است؟
امام، بهجت، خامنه اى و مكارم: بنابر احتياط واجب، بايد خمس آن را پس از بلوغ بدهد.( توضيح المسائل مراجع، م 1794؛ خامنه اى، اجوبة، س 1035).   

سيستانى، فاضل، وحيد: آرى، بر ولى او واجب است خمس آن را بدهد و چنانچه آن را نپرداخت، بايد خود طفل بعد از بلوغ، خمس آن را بدهد.( توضيح المسائل مراجع، م 1794؛ وحيد، توضيح المسائل، م 1802).

آیا یارانه خمس دارد؟

آیا یارانه خمس دارد؟

مکارم: یارانه ها در حکم هدیه هستند و اگر سال خمسى بر آن بگذرد، بنابر احتیاط واجب خمس دارد، ولی با توجه به هزینه های بالای زندگی قشرهای ضعیف و متوسط و برای رعایت حال افراد خمس آن را می بخشیم.(سایت مکارم؛قسمت خمس)

خامنه ای:آنچه كه بعنوان يارانه نقدي به افراد داده مي شود هديه اي است ازطرف نظام اگر تا سر سال هم باقي بماند خمس ندارد ولي اگر كسي سپرده گذاري كند يا به كار نبرد و سود بياورد آن سود اگر باقي بماند تا سر سال خمس دارد.( اجوبة الإستفتائات، سؤال 851 و 852.)

سیستانی : دریافت یارانه اشکال ندارد و اگر در سالی که به حساب واریز شده هزینه زندگی نگردد، خمس دارد.(استفتا از دفتر)

اهداف جاعلان شبهه ازدواج خليفه دوم با امّ‏كلثوم(قسمت سوم)

3. ايجاد رابطه نسبى و سببى با پيامبر صلى الله عليه‏ و‏آله

از آنجا كه نظير اين پيوند خيالى، حتّى در ميان مردمان بسيار پست نيز بى‏ سابقه بود، راويان اُموىِ اين ازدواج، قصه دروغ خود را اين‏ طور ادامه داده‏ اند كه وقتى مردم شنيدند خليفه دوم مى‏ خواهد با ام‏ كلثوم ازدواج كند، با تعجب به خليفه دوّم گفتند: «امّ كلثوم دختر بچه[1] است، تو مى‏ خواهى با او چه كنى؟»[2]

مى‏ گويند: خليفه دوم بالاى منبر رفت و گفت: واللّه! آنچه مرا بر آن داشته به على اصرار كنم كه دخترش را با من تزويج كند، حديثى است كه از پيامبر شنيده ام كه فرمود: «در قيامت هر سبب و نسبى قطع مى ‏شود، جز سبب و نسب من».[3]

 

پاسخ اول

اوّلاً: اين عبارت‏هاى پيامبر اكرم صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله در اعتراض به خود خليفه دوم و به سبب اهانتى بود كه او به صفيّه (عمه پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله) كرده بود؛ اهانتى كه صفيّه را به گريه انداخت و رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏  و‏آله را به خشم آورد.[4]

ثانياً: اگر اين ارتباط سببى براى خليفه نجات‏بخش بود، پيشتر با ازدواج دخترش (حفصه) با پيامبر صلى‏ الله‏ عليه و‏آله حاصل شده بود.

پاسخ دوم

اگر هدف خليفه دوم از اين ازدواج، ايجاد رابطه سببى با خاندان رسالت باشد، وقوع چنين ازدواجى به دلايل زير بعيد به نظر مى‏ رسد:

الف) معارضه با سنّت پيامبر صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏آله

پذيرش چنين ازدواجى از سوى اميرمؤمنان عليه‏السلام خلاف سنّت نبوى است؛ چرا كه از قطعيّات تاريخ است كه چون ابوبكر و عمر به خواستگارى حضرت فاطمه عليهاالسلام رفتند، پيامبر خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله دست رد به سينه آنها زد و از آن دو روى گرداند.[5] در حقيقت رسول الله صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله با اين عملِ خود به آنها فهماند كه ميان شما و دخترم فاطمه عليهاالسلام هيچ‏گونه تناسب و شأنيّت سِنّى، دينى، ايمانى، اخلاقى، نَسبى، حَسَبى و…  وجود ندارد.

ب) نابرابرى هاشمى و غير هاشمى

مَقْدسى حنبلى به نقل از احمد بن حنبل مى‏ نويسد: از احمد بن حنبل نقل شده كه غير قُرَشى، كفو و همتاى قُرشيه نيست و غير هاشمى، كفو و همتاى هاشميه نيست؛ زيرا پيامبر صلى‏ الله ‏عليه‏ و‏آله فرمود: «خداوند مرا از كَنانه از نسل اسماعيل و از ميان كنانه، قريش را و از ميان قريش، بنى هاشم را و از ميان بنى هاشم،  مرا برگزيد».[6]

جالب توجه است كه حتى خليفه دوم نيز كفو و همتا بودن نسبى را شرط ازدواج مى داند. سرخسى حنفى، از بزرگان اهل سنّت، در اين ‏باره مى‏ نويسد: از عمر روايت شده كه مى‏ گفت: من از ازدواج زنان جلوگيرى مى‏ كنم، مگر اينكه همتاى او باشد و اين دليل بر اين است كه در ازدواج، همتا بودن معتبر است.[7]

آيا با توجّه به فرض مورد بحث كه ام‏كلثوم دختر حضرت فاطمه عليهماالسلام باشد، مى‏ توان نَسَب خليفه دوم را با نَسَب دختر حضرت زهرا عليهاالسلام مقايسه كرد؟ آيا اين دو (ام‏كلثوم با خليفه دوم) هم‏ كفو و همتا بودند؟


 

ج) عدم تناسب ازدواج مرد شصت‏ ساله[8] با دختر نابالغ[9]

رعايت تناسب سِنّى يكى از مسائلى است كه بايد در ازدواج‏ها رعايت شود، حتى خود خليفه دوّمِ اهل سنّت نيز با ازدواج پيرمردان با دختران جوان مخالف بود؛ چنان كه سعيد بن منصور مى‏ نويسد: زن جوانى را نزد خليفه دوم آوردند كه پيرمردى با او ازدواج كرده بود و آن زن، شوهر پيرش را كشته بود. جناب خليفه پس از آنكه دستور حبس زن را داد، به مردم گفت: اى مردم، از خدا بترسيد! مرد بايد با زنى ازدواج كند كه هم سنّ و سالِ خودش باشد و زن نيز بايد با مردى ازدواج كند كه هم سنّ و سال اوست.[10]

سئوال: از نظر سِنّى، چه تناسبى بين ام‏كلثوم نابالغ و جناب خليفه شصت ساله وجود داشت؟

 

د) عدم صلاحيت اخلاقى

صلاحيت اخلاقى نيز شرط هر ازدواج است كه همه عقلا به آن پاى‏ بند هستند. طبيعى است كسى دختر نازدانه خود را به فردى بداخلاق و عبوس نمى ‏دهد. از سوى ديگر، تندخويى‏ هاى عمر با مردم به‏ ويژه با خانواده خودش مشهور و روشن بود تا جايى كه همين موضوع باعث ناكامى وى در بسيارى از خواستگارى‏ ها شده بود. دو نمونه آن را نقل مى‏كنيم:

 

1. خوددارى دختر عُتبه از ازدواج با خليفه دوم

مطابق نقل بسيارى از تاريخ نويسان، پس از مرگ يزيد بن ابوسفيان، جناب خليفه از همسرش، اُمّ امان (دختر عُتبه)، خواستگارى كرد. وى نپذيرفت و علّت آن را چنين بيان كرد: عمر بن خطاب، عبوس و ترش‏ رو وارد منزل و عبوس خارج مى‏ شود. درِ خانه را مى‏ بندد (اجازه بيرون رفتن به همسرش نمى‏ دهد) و خيرش (رسيدگى به همسر) اندك است.[11]

 

2. خوددارى ام‏ كلثوم دختر ابوبكر از ازدواج با عمر

طبق نقل ابن عبدالبرّ، ام‏ كلثوم، دختر ابوبكر، به خواهرش عايشه[12] گفت: تو مى‏ خواهى من به ازدواج كسى درآيم كه تندخويى و سخت‏گيرى او را در زندگى مى‏ دانى؟ به خدا سوگند اگر مرا به اين ازدواج وادار كنى، كنار قبر پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله مى ‏روم و آنجا (به عنوان اعتراض) فرياد مى‏ كشم.[13]

سؤال: چگونه ممكن است اميرمؤمنان عليه‏السلام اين تندخويى‏ هاى خليفه دوم را ناديده گيرد و دخترى از همسرش، حضرت فاطمه عليهاالسلام، را به ازدواج او درآورد؟

 

[1] . ذخائر العقبى، ص169؛ طبقات ابن سعد، ج8، ص463.

 
[2] . سيره ابن اسحاق، ص248.

 
[3] . مناقب على بن ابى طالب، ابن مغازلى، ص135؛ المعجم الكبير، ج3، ص45؛ السنن الكبرى، ج7، ص64.

 
[4] . مجمع الزوائد، ج8، ص216؛ استجلاب ارتقاء الغُرَف، ج1، ص404.

 
[5] . الصواعق المحرقة، ج2، ص471؛ صحيح ابن حبان، ج15، ص399.

 
[6] . الكافى فى فقه الامام المُبجَّل، ج3، ص31.

 
[7] . المبسوط، ج4، ص196.

 
[8] . تاريخ الاسلام، ج3، عهد الخلفاء الراشدين، ص284؛ المعجم الكبير، ج1، ص68؛ تاريخ مدينة دمشق، ج44، ص476.

 
[9] . تاريخ طبرى، ج3، ص270؛ العقد الفريد، ج6، ص89؛ البداية والنهاية، ج7، ص157.

 
[10] . سنن سعيد بن منصور، ج1، ص243، ح809؛ تاريخ المدينة المنوّرة، ج2، ص769.

 
[11] . انساب الاشراف، ج3، ص260؛ البداية والنهاية، ج7، ص139؛ تاريخ طبرى، ج2، ص564.

 
[12] . عايشه با اين ازدواج موافق بود و ارادت عميقى به عمر داشت و ذكر او را زينت ‏بخش هر مجلسى مى‏ دانست: «زَيِّنُوا مَجالِسَكُمْ بِذكْرِ عُمَر» تاريخ مدينة دمشق، ج44، ص380؛ منهاج السنّة، ج6، ص54.

 
[13] . الاستيعاب، ج4، ص1807.