چرا امام خمینی قطعنامه 598 را دیر پذیرفت و جنگ را طولانی کرد؟


موضوع قطعنامه 598 و پذیرش آن توسط حضرت امام از موضوعات پیچیده است که نوشتن درباره آن چندان ساده نیست، چرا که طرفهای اصلی و جریانات تاثیر گذار بر جنگ ایران و عراق بسیار فراوانند و برخی از مسائلی که عمدتا به تحولات داخلی مربوط می شود، کماکان امکان طرح و تجزیه و تحلیل آن وجود ندارد. اما عمده مسائل که موجب طولانی شدن جنگ شد و دلایل فرماندهی کل قوا را به این شرح می توان ارزیابی نمود.
1- با طرح قطعنامه 598 از طرف شورای امنیت سازمان ملل متحد حضرت امام خمینی اجازه فرمودند نمایندگان سیاسی جمهوری اسلامی ایران با طرفهای بین المللی و تهیه کنندگان قطعنامه در مورد محتوای آن به مذاکره بپردازند. هوشمندی امام مبنی بر مذاکره غیر علنی باعث شد محتوای قطعنامه در حد زیادی که منافع ایران پس از پایان جنگ را تامین کند به دنبال داشته باشد.
2- عدم پذیرش قطعنامه توسط حضرت امام، اولا به خاطرعدم اعتماد به صدام حسین بود، چرا که صدام که قرار داد 1975 را در جلوی دوربین های رسانه های پاره نمود و جنگ را شروع کرده بود، می توانست دوباره عهد شکنی کند. باید تضمین لازم برای پای بندی صدام وجود می داشت. ثانیا همه دنیا پذیرفته بودند که صدام حسین جنگ را آغاز نموده است و از سلاح شیمیایی در جنگ بر علیه مردم خود و نیز علیه نیروهای رزمنده ایرانی استفاده نموده بود و زندگی در کنار چنین موجودی در صورتی که توسط همین جنگ مهار نمی شد، غیر ممکن بود و چنانچه پس از پایان جنگ دیدیم، آن چهره اهریمنی وقتی در جنگ با ایران به هدف خود که کشورگشایی بود نرسید، به کویت حمله کرد تا آن کشور را به عنوان بخشی از سرزمین عراق در آورد و دیدیم که چه سرنوشت شوم و نکبت باری را تجربه نمود.
3- حضرت امام خمینی با قرائتی که از روحیه صدام حسین داشت، به گونه ای تصمیم گیری نمود که در پایان جنگ حتی یک وجب از سرزمین عزیزمان به چنگال بیگانه نیفتد و حتی ورود به خاک عراق در جریان جنگ با این هدف بود که هم راهی برای آزاد سازی سرزمین های باقی مانده در اشغال عراق باشد و هم زمانی که صلحی به وقوع پیوست، نه عراق و نه هیچ همسایه یا دشمن دیگری در فکر حمله به کشور عزیزمان ایران نباشد.
4- نقش قدرتهای بین المللی در استمرار جنگ را نیز نمی توان نادیده گرفت، حمایتهای نظامی و تسلیحاتی از صدام حسین توسط قدرت های بزرگ و حمایتهای مالی برخی از کشورهای منطقه باعث شده بود که صدام علیرغم شکست های پی در پی از جانب رزمندگان دلاور کشورمان روش تجاوزکارانه خود را تغییر نده

منبع:www.imam-khomeini.ir

​شرح کامل یک اتفاق باورنکردی اما واقعی!

آخوند ملا عباس سیبویه یزدى شرح حال پسر عموى خود، شیخ على سیبویه یزدى ـ در ارتباط با توسل به حضرت زهرا – از زبان شیخ چنین گفت:

وقتى به مکه رفتم و مراسم حج تمام شد، روزى از منزل بیرون آمدم و به مسجد الحرام مشرّف شدم. طواف کردم و نماز طواف خواندم و به منزل بازگشتم.
در راه مردى را با ریش تراشیده و سبیل ‏هاى بلند دیدم که با لباس افندى‏ ها ایستاده بود. تا مرا دید، قدرى به صورتم نگاه کرد و بعد جلو آمد و گفت:
تو شیخ على یزدى نیستى؟ گفتم: چرا! .
بمن سلام کرد و دست به گردن من انداخت و مرا بوسید و دعوت کرد به منزلش بروم. با اصرار مرا به خانه خود برد. هر چه به او گفتم: شما کیستید، من شما را به جا نمى ‏آورم، مى‏ گفت: خواهى شناخت، من از دوستان شما هستم.
وقت ظهر خواستم به منزل بروم نگذاشت و گفت: همه جاى مکه حرم است، همین جا نماز بخوان. پس برایم ناهار آورد. هر چه گفتم: رفقایم نگران هستند! مى‏ گفت: اینجا حرم امن خداست، چرا نگرانى؟! تا شب مرا نگه داشت.
شب که شد دیدم جماعتى آمدند و او (صاحب منزل) شروع کرد به بد گفتن و مذمت شیعه ‏ها و مى‏ گفت:
شیعه‏ ها میانه خوبى با خلیفه اول و دوم ندارند و مخصوصا باخلیفه دوم؛ این‏ها شبى بنام عیدالزهرا در ربیع الاول دارند که از خلیفه تبرّى مى‏ جویند، و این شخص (شیخ على) یکى از آن‏هاست.

بخاطر حرف‏هاى او آنان تحریک شدند و قصد قتل مرا کردند. هر چه انکار می‏کردم، قبول نمى‏ کرد و می‏گفت: مدرسه مصلّى یزد یادت رفته؟!
تا این جمله را گفت، به خاطرم آمد که در زمان طلبگى در مدرسه مصلّى طلبه‏ اى بود بنام شیخ جابر کردستانى که شیعه نبود، و طلبه ‏ها او را به زور مى ‏آوردند و در مقابل او شوخى و بعضى حرف‏هاى مخالف او را می‏زدند.
گفتم: تو شیخ جابر نیستى؟ گفت: چرا.
گفتم: من با آنها موافق نبودم. گفت: بلى، ولى چون شیعه هستى، امشب از تو انتقام خواهیم گرفت.
گفتم: خدا مى ‏فرماید: هر کس داخل حرم (مکه) شد ایمن است. و می‏فرماید: «اگر مشرکى از تو پناهندگى بخواهد به او پناه ده.»
هر چه التماس کردم فایده‏ اى نکرد، و درباره قتلم با یکدیگر صحبت می‏کردند. به شیخ گفتم: پس بگذار دو رکعت نماز بخوانم. قبول کرد و توى حیاط کوچک منزل؛ دو رکعت نماز استغاثه حضرت زهرا علیهاالسلام خواندم؛ و از حضرتش بسیار التماس کردم و گفتم: آیا در شهر غریب به دست دشمنان شما کشته شوم و خانواده ‏ام در یزد منتظر باشند؟

به ذهنم رسید که بالاى بام منزل بروم و خود را در کوچه بیندازم، شاید امیرالمؤمنین با دستش مرا بگیرد تا زخمى نشوم. فورا از پله‏ ها بالا رفتم و شب مهتابى بود و نگاه کردم، گویا شهر مکّه نبود و از کوه‏هاى ابوقبیس وحرا و ثور خبرى نیست، انگار کوه طرزجان یزد است. لب بام آمدم که ببینم ناصبى ‏ها چه مى ‏کنند، با کمال تعجب دیدم در منزل خودم مى ‏باشم!
تعجب کردم و گفتم: خوابم یا بیدار، مکه کجا، یزد کجا!!

پس آهسته خانواده و بچه ‏هایم را صدا زدم. آن‏ها ترسیدند و به همدیگر مى ‏گفتند: صداى بابا مى ‏آید! عیالم به آن‏ها مى‏ گفت: بابایتان مکّه است، چند ماه دیگر می آید. پس آرام آن‏ها را صدا زدم و گفتم: درب بام را باز کنید. بچه ‏ها دویدند و درب بام را باز کردند و همه مبهوت بودند. پس خدا را شکر کردم که بتوسل حضرت زهرا علیهاالسلام مرا از کشته شدن نجات داد و به طرفه العینى (طىّ الارض) مرا ازمکه به یزد آورد؛ پس قضیه خود را براى آنان نقل کردم.

منبع:(صدر نشینان)sadrneshinan.ir

 

سخنان آیت الله خامنه ای، در سالروز تخریب قبرستان بقیع

هشتم شوال یادآور یکی از حوادث تلخ تاریخ است. در چنین روزی در سال 1344 ه.ق فرقه جعلی وهابیت در اقدامی خلاف شرع و مذهب همه مسلمانان، قبور فرزندان پیامبر در بقیع را به دلایل واهی تخریب کرد و داغی بر قلوب دوستداران فرزندان رسول خدا (ص) گذاشت.

مقام معظم رهبری:مردم را به دستهایی که امروز وحدت را می شکنند، توجه بدهید. با مردم هم صریح حرف بزنید. امروز، آن دستی که آمریکا علیه وحدت تجهیز کرده ، عبارت از همین دست پلید وهابیت است . این را صریح به مردم بیان کنید؛ پرده پوشی نکنید. از اول ، وهابیت را برای ضربه زدن به وحدت اسلام و ایجاد پایگاهی ـ مثل اسرائیل ـ در بین جامعه مسلمانها به وجود آوردند. همچنان که اسرائیل را برای این که پایگاهی علیه اسلام درست کنند، به وجود آوردند، حکومت وهابیت و این روسای نجد را به وجود آوردند تا داخل جامعه اسلامی ، مرکز امنی داشته باشند که به خودشان وابسته باشد و می بینید هم که وابسته اند. این ، همان ریشه وهابیت است که امروز ثمره پلید و خبیثه خودش را نشان می دهد.
وهابیت ، بر مبنای ایجاد اختلاف بین مسلمین به وجود آمده است . همین الان ما اطلاع داریم و می شناسیم که علمای حنابله غیر وهابی در عربستان سعودی ، دلشان از این وهابیها خون است . اینها حنابله ای هستند که وهابی نشدند. فقه ، همان فقه و مبنای فقهی ، همان مبنای فقه حنبلی است ؛ اما موازین و اصول وهابیت را قبول نکردند. اینها غالباً هم مطرودند؛ یعنی عموماً این افراد، داخل در حکومت هم نیستند. نه افتایی ، نه امامتی و نه هیچ منصب دیگر هم در اختیارشان قرار نمی گیرد. تعداد این افراد هم زیاد است .
اینها در ولادت رسول اکرم (ص) مولودیه می خوانند. در نظر سعودیها، خواندن مولودیه و امثال آن حرام است! نباید به پیامبر(ص ) «سیدنا رسول الله» گفت! نباید قبر پیامبر(ص ) را بوسید؛ چون حرام است! طبیعی است که این حکومت ، دشمن اسلام است

منبع :elyacin.persianblog.ir

امام خمینی ره و قیام گوهرشاد

حمله به مسجد گوهرشاد و کشتار مردم توسط رضاخان – 1314 ش
صبح جمعه 20 تیر سال 1314، قزّاقان رضاخان برای متفرق ساختن مردم وارد عمل شدند و بی محابا به روی مردم تیراندازی کردند و در این ماجرا، حدود یک صد نفر کشته و زخمی شدند. اما مردم متفرق نگشتند و مقاومت کردند. پس از این هجوم، مردم از اطراف با ابزاری از قبیل داس، بیل و چوب و… به طرف مسجد سرازیر شدند. مسجد گوهرشاد لبریز از جمعیت گردید. روحانیان به ترتیب بر بالای منبر حضرت صاحب الزمان(عج) قرار گرفتند و به سخنرانی پرداختند. روز شنبه 21 تیرماه در مسجد؛ شعارهای ضد سلطنت و ضد حجاب زدایی داده می شد و مسجد یک پارچه سرود مقاومت سر داده بود. وحشت مقامات دولتی را فرا گرفت. سرانجام رضاشاه دستور داد که همه را دستگیر و مجازات نمایند. سران شهربانی و آگاهی، نیروهای خویش را هماهنگ کرده، قرار گذاشتند پس از نیمه شب، تهاجم خود را آغاز نمایند. قزّاقان نیز از قبل در نقاط حسّاس شهر و اطراف مسجد گوهرشاد مستقر شدند و مسلسل های سنگین را بر بام های مشرف به مسجد کار گذاشتند.

حیله اسدی، نائب التولیه آستان قدس رضوی

قزّاقان و نیروهای شهربانی و آگاهی که در اطراف مسجد و نقاط حساس شهر مشهد مستقر شده بودند، شایع کردند که برای حفاظت از بانک ها آمده اند. اسدی، نایب التولیه رضاشاه، از نقشه کشتار مطلع شد و چون می دانست که مجتهدان هم در مسجد هستند، درصدد برآمد که آن ها را از آن جا خارج کند. از این رو، به دروغ پیغام فرستاد که تلگراف شما را اعلی حضرت همایونی پاسخ گفته، تشریف بیاورید برای مذاکره و با این حیله مجتهدان را از کشیک خانه به مسجد دارالتولیه کشاند. او می دانست اگر مجتهدان و عالمان طراز اول در این حمله و یورش کشته شوند، خراسان یک پارچه آتش خواهد شد و این آتش، گسترش خواهد یافت و دیگر به هیچ روی نمی توان از آن جلوگیری کرد. پس با این حیله علما را از مسجد خارج ساخت.

فتح مسجد گوهرشاد

پاسی از نیمه های شب دوازدهم ربیع الثانی گذشته بود که صدای غرش مسلسل های قزّاقان، حرم مطهر امام رضا علیه السلام را به لرزه انداخت و سربازان شاه، به فرماندهی سرلشکر ایرج مطبوعی، برای فتح مسجد گوهرشاد به حرکت درآمد. عده ای از مأموران مخفی رژیم، پیش تر وارد مسجد شده بودند و قرار بود آن ها از داخل وارد عمل شده و راه را برای ورود نیروهای رضاخان به داخل مسجد هموار کنند و چنین شد. دژخیمان اسلحه به دست، پا به درون خانه خدا گذاشتند و همه مسجدیان را از دم تیغ گذراندند.

توقیف علما و روحانیان

از روز یکشنبه 22 تیر، دولت به توقیف و بازداشت علما و روحانیان مشهد اقدام نمود وعده ای از علما را توقیف کرد و عده ای از آن ها هم مخفی شدند. از جمله توقیف شدگان، آیت اللّه سید یونس اردبیلی و آقازاده، فرزند آخوند ملامحمد کاظم بودند. بیش از سی نفر از عالمان و واعظان را دستگیر کردند و شهر تقریبا حالت حکومت نظامی به خود گرفته و ورود و خروج اشخاص به شهر، مستلزم داشتن جواز بود. ماموران برای دستگیری شیخ بهلول جایزه تعیین کرده بودند. پس از رفع غائله، اداره شهربانی برای پیدا کردن عاملان واقعه دست به کار شد و عده ای تحت بازجویی قرار گرفتند و در نتیجه، اسدی، نائب التولیه آستان قدس هم که یکی از محرکان معرفی شد، بلافاصله دستگیر شد و تحت محاکمه قرار گرفت و در دادگاه نظامی به اعدام محکوم گردید.

اهانت به آستان قدس رضوی

کشتار دسته جمعی مردم مشهد و دستیگری و محاکمه عده ای از علما و محکوم کردن جمعی در دادگاه های نظامی و صدور مجازات های سنگین و حکم اعدام برای عده ای، رفته رفته در کشور موجب گفت وگوها و ابراز نارضایتی هایی گردید و مردم در مورد دیانت رضاخان دچار تردید شدند؛ زیرا مردم آن چه در صحن حضرت رضا دیده بودند، برای یکدیگر بازگو کرده و این همه قساوت و خون ریزی را تقبیح می کردند؛ چرا که نظامیان، حرمت آستان قدس رضوی را رعایت نکرده و در این مکان مقدس، خون هزاران بی گناه را بر زمین ریخته بودند.

امام خمینی ره و قیام گوهرشاد
حضرت امام خمینی، منادی بزرگ مبارزه با استعمار و فرهنگ منحط آن، در گفتارخود به طور مکرر دیکتاتوری رضاخان و کشتار عمومی گوهرشاد را یادآوری کرده، ومردم مسلمان را به نهی از منکر و مبارزه و مقاومت در برابر استعمارگران ومزدوران روسیاه آن‏ها فرا می ‏خواند.

حضرت امام خمینی ره در یکی از فرازهای گفتارشان می فرمایند: «انگلیسی‏ های جنایت‏کار، رضاخان را اسلحه‏ دارکردند، این آدم ناشایسته بی ‏اصل را با اسلحه آوردند و مسلط کردند… اسلحه دردست‏ بی ‏عقل بود… آن جنایات و کشتار عامی که در مسجد گوهرشاد واقع شد، به ‏دنبال آن، علمای خراسان را گرفتند آوردند به تهران حبس کردند، و بعضی ‏شان را هم‏ محاکمه کردند، و بعضی‏شان را هم کشتند، برای این که اسلحه در دست‏ بی ‏عقل بود.»

منبع:www.asemooni.com

دستورالعمل های اخلاقی از آیت اله بهجت : گناه نکردن


از ما، عمل چنداني نخواسته اند!
مهم تر از عمل کردن، “عمل نکردن” است!
تقوا يعني “عمل گناه” را مرتکب نشدن!
همه مي پرسند چه کار کنيم؟
من مي گويم: بگوييد چه کار نکنيم؟
و پاسخ اينست:
گناه نکنيد.
شاه کليد اصلي رابطه با خدا ” گــنــاه نــکــردن ” است.

منبع:khamesealeaba20.blogfa.com

 
مداحی های محرم