موضوع: "نصایح"

آيت الله جوادي آملي: حضور در راهيمايي ۲۲ بهمن قدرداني از شهدا است

حضرت آيت الله جوادي آملي  در درس اخلاقی خود گفتند: در مسئله اخلاق خداي متعال انسان را با سرمايه خلق معرفي مي كند و فرمود، شما مانند آن استخر خالي نيستيد كه از جاي ديگر آمده باشيد، بلكه انسان با چشمه آفريده شده است.

ايشان در ادامه به ايام الله دهه فجر و فداكاري جوانان اين مرزبوم تحت هدايت امام راحل اشاره كردند وگفتند: همه ما بر سر سفره شهدا و امام (ره) نشسته ايم؛ اين جوانان كار بزرگي كردند و جان خود را فداي انقلاب و اسلام نمودند و شربت شهادت را به آساني نوشيدند.

اين مرجع تقليد ادامه دادند: بعضي ها به آساني دروغ مي گويند به آساني اختلاف بين مردم مي اندازد و با سخنان خود آتش خاموش شده را فوت مي كنند و تا از درون روشن شود، اين دهان براي انجام كار خير خلق شده نه آتش درست كردن.

حضرت آيت الله جوادي آملي گفتند: اگر كسي در خدمت قرآن باشد، يقينا در خدمت اسلام خواهد بود و براي اعتلاي اسلام و دين حتي جان خود را به آساني خواهد داد.

اين مرجع تقليد ادامه دادند: دهه فجر، يادآور همچين صحنه هايي است كه به آساني جان فشاني كردند و اين كار خير كار سختي نيست.

ايشان ادامه دادند: اين امر مي طلبد قدردان شهدا و انقلاب و اسلام و زحمات امام راحل و همه آحاد ملت كه در اين عرصه زحمت كشيده اند باشيم.

اين مفسر قرآن كريم به راهپيمايي22 بهمن ماه و حضور در انتخات هم اشاره كرده و خاطر نشان ساختند: حضور در راهپيمايي 22 بهمن و انتخابات، قدرداني از خون و زحمات شهدا و امام شهداء است و همه وظيفه داريم با حضور با شكوه خود دشمن را از اهدف خود مايوس كنيم و نگذاريم دشمن خوشحال شود و نظام آسيب ببيند هر كس كاري از دستش براي تقويت و خدمت به نظام بر مي آيد بايد انجام داد.

حضرت آيت الله جوادي آملي گفتند: همه در راهپيمايي 22 بهمن و انتخابات شركت كنند و انتخاب اصلح داشته باشند، بايد سعي كرد مشكلات نظام را حتي با امر به معروف و نهي از منكر و راهنمايي و ارشاد برطرف كرد.

اين مرجع تقليد ادامه دادند: اين قدرت و اقتدار و عظمت نظام جمهوري اسلامي، از بركت اسلام و خون شهدا و امام شهدا است؛ در گذشته همه ديدند اين گونه نبود، غرب اميرانه دستور مي داد؛ ولي اين قدرت باعث شد ما شجاعانه در مقابل دشمن قدار بايستيم و بر عهد خود وفا كنيم .

معظم له عنوان كرد: در گذشته بعضي از اين فرصت استفاده مي كردند و با وضو در راهپيمايي ها و انتخابات شركت مي كردند و قدم بر مي داشتند و با اين نوع اعمال خود موجب به ثمر نشستن انقلاب شدند.
حضرت آيت الله جوادي آملي تاكيد كردند: مردم در راهپيمايي و انتخابات با وضو و قصد قربت شركت كنند و با اين عمل خود، بر بقاء نظام تا رسيدن به دست صاحب اصلي اش كمك كنند.

ايشان گفتند: اين كه نظام قطعنامه را بعد از جنگ بپذيرد و در جنگ عراق عليه كويت همراه غرب نشود، اين اقتدار و عزت است اين همان آبروي اسلام و دين است.(درس اخلاق هفتگي آیت الله جواد آملی در بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء - بهمن 1394)

منبع:hajj.ir

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ترک گناه

​شرح کامل یک اتفاق باورنکردی اما واقعی!

آخوند ملا عباس سیبویه یزدى شرح حال پسر عموى خود، شیخ على سیبویه یزدى ـ در ارتباط با توسل به حضرت زهرا – از زبان شیخ چنین گفت:

وقتى به مکه رفتم و مراسم حج تمام شد، روزى از منزل بیرون آمدم و به مسجد الحرام مشرّف شدم. طواف کردم و نماز طواف خواندم و به منزل بازگشتم.
در راه مردى را با ریش تراشیده و سبیل ‏هاى بلند دیدم که با لباس افندى‏ ها ایستاده بود. تا مرا دید، قدرى به صورتم نگاه کرد و بعد جلو آمد و گفت:
تو شیخ على یزدى نیستى؟ گفتم: چرا! .
بمن سلام کرد و دست به گردن من انداخت و مرا بوسید و دعوت کرد به منزلش بروم. با اصرار مرا به خانه خود برد. هر چه به او گفتم: شما کیستید، من شما را به جا نمى ‏آورم، مى‏ گفت: خواهى شناخت، من از دوستان شما هستم.
وقت ظهر خواستم به منزل بروم نگذاشت و گفت: همه جاى مکه حرم است، همین جا نماز بخوان. پس برایم ناهار آورد. هر چه گفتم: رفقایم نگران هستند! مى‏ گفت: اینجا حرم امن خداست، چرا نگرانى؟! تا شب مرا نگه داشت.
شب که شد دیدم جماعتى آمدند و او (صاحب منزل) شروع کرد به بد گفتن و مذمت شیعه ‏ها و مى‏ گفت:
شیعه‏ ها میانه خوبى با خلیفه اول و دوم ندارند و مخصوصا باخلیفه دوم؛ این‏ها شبى بنام عیدالزهرا در ربیع الاول دارند که از خلیفه تبرّى مى‏ جویند، و این شخص (شیخ على) یکى از آن‏هاست.

بخاطر حرف‏هاى او آنان تحریک شدند و قصد قتل مرا کردند. هر چه انکار می‏کردم، قبول نمى‏ کرد و می‏گفت: مدرسه مصلّى یزد یادت رفته؟!
تا این جمله را گفت، به خاطرم آمد که در زمان طلبگى در مدرسه مصلّى طلبه‏ اى بود بنام شیخ جابر کردستانى که شیعه نبود، و طلبه ‏ها او را به زور مى ‏آوردند و در مقابل او شوخى و بعضى حرف‏هاى مخالف او را می‏زدند.
گفتم: تو شیخ جابر نیستى؟ گفت: چرا.
گفتم: من با آنها موافق نبودم. گفت: بلى، ولى چون شیعه هستى، امشب از تو انتقام خواهیم گرفت.
گفتم: خدا مى ‏فرماید: هر کس داخل حرم (مکه) شد ایمن است. و می‏فرماید: «اگر مشرکى از تو پناهندگى بخواهد به او پناه ده.»
هر چه التماس کردم فایده‏ اى نکرد، و درباره قتلم با یکدیگر صحبت می‏کردند. به شیخ گفتم: پس بگذار دو رکعت نماز بخوانم. قبول کرد و توى حیاط کوچک منزل؛ دو رکعت نماز استغاثه حضرت زهرا علیهاالسلام خواندم؛ و از حضرتش بسیار التماس کردم و گفتم: آیا در شهر غریب به دست دشمنان شما کشته شوم و خانواده ‏ام در یزد منتظر باشند؟

به ذهنم رسید که بالاى بام منزل بروم و خود را در کوچه بیندازم، شاید امیرالمؤمنین با دستش مرا بگیرد تا زخمى نشوم. فورا از پله‏ ها بالا رفتم و شب مهتابى بود و نگاه کردم، گویا شهر مکّه نبود و از کوه‏هاى ابوقبیس وحرا و ثور خبرى نیست، انگار کوه طرزجان یزد است. لب بام آمدم که ببینم ناصبى ‏ها چه مى ‏کنند، با کمال تعجب دیدم در منزل خودم مى ‏باشم!
تعجب کردم و گفتم: خوابم یا بیدار، مکه کجا، یزد کجا!!

پس آهسته خانواده و بچه ‏هایم را صدا زدم. آن‏ها ترسیدند و به همدیگر مى ‏گفتند: صداى بابا مى ‏آید! عیالم به آن‏ها مى‏ گفت: بابایتان مکّه است، چند ماه دیگر می آید. پس آرام آن‏ها را صدا زدم و گفتم: درب بام را باز کنید. بچه ‏ها دویدند و درب بام را باز کردند و همه مبهوت بودند. پس خدا را شکر کردم که بتوسل حضرت زهرا علیهاالسلام مرا از کشته شدن نجات داد و به طرفه العینى (طىّ الارض) مرا ازمکه به یزد آورد؛ پس قضیه خود را براى آنان نقل کردم.

منبع:(صدر نشینان)sadrneshinan.ir

 

وداع با ماه رمضان از منظرآیت الله ملکی تبریزی


یکی از آداب ماه مبارک رمضان، وداع با این ماه عزیز در پایان آن است، آیت الله ملکی تبریزی در این باره می نویسد:

«بدان که زمان و مکان، گرچه از نگاه ظاهر، بی جان هستند، دارای حیات و شعور می باشند، و حتی از حب و بغض برخوردار هستند. و چون زمان، دارای ادراک، حیات و شعور می باشد، دستور داده شده است که با ماه رمضان خداحافظی و وداع نمایید. دراین باره چیزی که اهمیت دارد این است که شخص وداع کننده، در سخنانی را که بر زبان می آورد، صادق باشد و راست بگوید، تا ماه رمضان او با دروغ و نفاق پایان نیابد؛ چرا که در بخشی از جمله هایی که برای وداع ـ از سوی اهل بیت علیهم السلام آمده است می گوییم:

«سلام بر تو ای هم نشینی که دوری ات ناپسند و ناگوار است» و به خداوند می گویی: «ما ماه رمضان را وداع می کنیم درحالی که وداع او بر ما گران بوده، ما را غمگین نموده، و رفتن او موجب وحشت ما شده است.» و چنین وداعی، شکل راست و درست به خود نمی گیرد مگر برای کسی که ماه رمضان را با شوق و محبت به پایان رسانده باشد، نه با تکلف و کراهت. و همچنین چنین وداعی، برای کسی که در ماه رمضان، با آنچه این ماه، اقتضا می کرد، رفتاری مخالف داشت درست نیست؛ زیرا او در حقیقت رفیق و هم نشین با ماه مبارک رمضان نبوده، تا اکنون با آن خداحافظی کند.

و به هرحال، در حقیقت، شرط وداع این است که وداع کننده، از فراق وداع شونده اندوهگین و محزون باشد، و وداع کننده، اندوهگین و محزون نخواهد بود، مگر آنکه آن رفیق و هم نشین خود را دوست بدارد، و او را دوست نخواهد داشت مگر اینکه با او مخالفت نکند، و مراقب باشد که در آنچه مورد رضا و محبوب اوست، مطیع و فرمان بر باشد. باری اگر تو به حرمت ماه رمضان و به جایگاه آن نزد پروردگار آگاه باشی، و رفتار نیک و کریمانه اش با خودت را بشناسی، و بدانی که حضور چنین مهمانی شریفی، موجب می شود تا تو گرامی شوی و به سودهای بی پایان دست یابی و به اعلی علیین راه یافته، هم نشین پیامبران و رسولان و ملائکه مقربین گردی، با آمدنش بسی خرسند و شادمان خواهی شد، و با رفتنش بسی اندوهگین و افسرده خواهی گشت.

در این موقع است که وداع تو با ماه مبارک رمضان همانند وداع امام سجاد علیه السلام خواهد شد. و از آن سو نیز ماه رمضان همان گونه که تو با او وداع کردی، با تو وداع خواهد کرد، بلکه او در وداع خویش با تو، بیش از آنچه تو در وداع خود از اندوه و غم آشکار کردی، ظاهر خواهد ساخت؛ چرا که عنایت از جانب مقام عالی، تمام تر و کامل تر از عنایت از سوی مقام دانی و پایین خواهد بود».

منبع:www.asemooni.com

 

بالاترین ذکر از نگاه حضرت آیت الله بهجت(ره)

    







                                                                                                                                        

مراجعه‌کننده: می‌خواهیم برویم اصفهان،‌ یک ذکری یک دعایی یادمان بدهید.

آقا: اصفهان یا مازندران یا خراسان، فرق نمی‌کند. بالاترین ذکر، همین ذکری است که عرض می‌کنم: نیت بکند که اگر خدا به او صد سال عمر داد، یک دفعه عالماً عامداً مختاراً معصیت خدا را نکند. این بالاترین ذکر است. ذکر عملی است! اگر همه ما این ذکر را داشته باشیم، همه ما با فضل خدا اهل بهشتیم، اگر این ذکرمان دوام داشته باشد. دوامش هم [به این است که] اگر حدوث داشته باشد، دوام دارد. چرا؟! به جهت اینکه لطف خدا بیشتر است؛ «من تقرب الیّ شبراً تقربتُ الیه باعاً؛ هر که وجبی به من نزدیک شود؛ یک باع به او نزدیک می‌شوم». خدا بیشتر می‌خواهد که بنده نزدیک او برود، از اینکه بنده بخواهد دوست داشته باشد نزدیک خدا برود، که نمی‌داند نزدیک خدا چه می‌شود و چه هست و چی می‌بیند. بهشت می‌بیند؛ همیشه.

منبع:www.rajanews.com

1 2 3 4 5 ...6 ...7 8 10 11